یادداشت روز : نگاهی به معانی مختلف راده /قسمت سوم نگاهی به معانی مختلف اراده

در بخش اول و دوم از این نوشتار به 9 معنا از معانی اراده اشاره كردیم و در آخرین بحش از این نوشتار معانی دیگر آن را بیان می كنیم.

1397/10/04
|
16:17

10- اهل فلسفه بین اراده و اختیار فرق است. در این مورد گفته ‏اند: اراده عبارت است از میل و اشتیاق نفس به انجام عمل، اما اختیار چیزى بیش از میل و شوق، در خود دارد.

به طورى كه صاحب اختیار به هر دو طرف مقدور فعل نظر دارد اما صاحب اراده فقط به طرفى كه اراده كرده است، نظر دارد. فارابى گوید: "اختیار و اراده انسان مقدم بر اشیاء است. انسان اشیاء ممكن را اختیار مى ‏كند اما اراده ‏اش به اشیاء غیر ممكن تعلق مى ‏گیرد. مثل اینكه انسان مایل است كه نمیرد. اراده اعم از اختیار است. هر اختیارى اراده است اما هر اراده‏اى اختیار نیست."

اختیار در اصل به معنا ایجاد خیر است. از این رو، گفته‏ اند:

اختیار كردن شى‏ء عبارت است از ترجیح دادن و اختصاص دادن و مقدم داشتن چیزى است بر چیزهاى دیگر، اختیار اخص از اراده و خواست است. البته، متكلمان لفظ اختیار را به معنا اراده نیز به كار برده ‏اند؛ چنانكه در این مورد گفته‏ اند: فاعل مختار و فاعل بالاختیار. اما در لغت، اختیار به معنای اراده نیست.

همچنین بین اراده و میل فرق گذاشته ‏اند. در این مورد گفته‏ اند: انسان اراده مى‏ كند كه دواى ناگوارى را بنوشد و آن را مى‏نوشد، در حالى كه به آن، میل ندارد بلكه از آن تنفر دارد، و گاهى ممكن است نسبت به چیزى كه آن را اراده نكرده و نمى ‏پسندد، میل داشته باشد. بر همین اساس، گفته ‏اند: اراده كردنِ گناه موجب كیفر است، نه میل داشتن به آن.

بین اراده و خواست نیز برخی فرق گذاشته‏ اند. در این مورد گفته ‏اند: اراده طلب كردن شى‏ء است، و خواست، ایجاد كردن آن است. اما خواست (مشیّت) مأخوذ از لفظ شى‏ء است و به معنا چیزى است كه موجود است. اراده نیز به ناچار مقتضى وجود است. پس بین اراده و خواست فرقى نیست، مگر نسبت به انسان؛ زیرا اراده انسان الزاما بعد از اراده خداوند قرار ندارد، در حالى كه خواست او بعد از خواست خداوند، متحقق مى‏ شود؛ اما نسبت به خداوند اراده و خواست، به یك معنا است.

11- اراده وقتى در مورد خداوند به كار برود به سه معنا است: یكى معنای سلبى، و آن این است كه خداوند مغلوب چیزى نیست و تحت تأثیر چیزى نیست‏ و از كسى و چیزى بیزار نیست . دوم به معنای ثبوتى كه عبارت از علم خداوند است، سوم به معنای صفت زائد بر علم او.

فیلسوفانى كه مى‏گویند اراده خداوند صفتى زائد بر ذات او نیست، مى ‏گویند اراده او عین حكمت او، و حكمت او عین علم اوست، و اراده یك حقیقت ازلى قائم به ذات اوست؛ زیرا اگر اراده فاعل مختار، متعدد باشد، نمى‏تواند از جمیع جهات یكى باشد.

حكما گفته‏ اند: اراده خداوند عبارت است از علم او به تمام موجودات از ازل تا ابد، و به اینكه نظام هستى چگونه باید باشد تا به كامل‏ ترین صورت ممكن باشد. و به كیفیت صدور عالم هستى از او به نحوى كه موجودات به نحو احسن و بدون قصد و شوق عین معلوم اوست، این فیلسوفان، چنین علمى را عنایت خداوند مى ‏نامند. معنای این سخنان این است كه اراده به معنا شوق و میل، در مورد خداوند صادق نیست، زیرا خداوند از هر گونه نیاز و میلى بى‏نیاز است. هر وقت گفته شود: خدا اراده كرد، به این معنا است كه: حكم كرد كه چنین باشد یا چنان نباشد.

12- سلوك در نزد اهل سلوك با اراده آغاز می شود.

ابن سینا گوید: "اولین مرحله كار عارفان چیزى است كه آن را اراده گویند، و آن عبارت است از اینكه اهل بینش و صاحب روح آرام، با یقین برهانى، از تمایل به پیوستن به تكیه‏ گاه محكم، به اعتقاد ایمانى برسد و درون او به سوى عالم قدس حركت كند تا به عالم روحانى متصل شود، مادامی كه در این مرحله است، مرید است." (اشارات)

دسترسی سریع