دیوار گذر پنجمین مجموعه داستان نویسنده مشهور و پركار فرانسوی مارسل امه است. این كتاب كه در سال 1944، زمان اشغال فرانسه در جنگ جهانی دوم منتشر شده است، شامل پنج داستان است.
درباره ی نویسنده : مارسل امه، نویسنده، دراماتورژ و داستان كوتاهنویس قرن بیستم میلادی اهل فرانسه است.
دیوار گذر پنجمین مجموعه داستان نویسنده مشهور و پركار فرانسوی مارسل امه است. این كتاب كه در سال 1944، زمان اشغال فرانسه در جنگ جهانی دوم منتشر شده است، شامل پنج داستان است. اسامی این پنج داستان عبارت است از:
دیوار گذر، كارت ، حكم ، ضربالمثل ، چكمههای هفت فرسخی
از جمله ویژگیهای نثر مارسل امه میتوان به فضای فانتزی-واقعی داستانها، طنزی كه به سمت تلخی كشیده میشود، شرایطی كه باعث استیصال و منفعل بودن شخصیتها میشود و… اشاره كرد. پشت جلد كتاب دیوار گذر نیز آمده است:
مارسل امه نگاه بدبینانهای نسبت به جهان دارد، ولی این نگاه به جای منتهی شدن به یأس و پوچی به طنزی سیاه میرسد. او با شلاق طنز به تمام حماقتهای جمعی حمله میكند. با این حال اهل پند و موعظه نیست و قبل از هر چیز میخواهد سرگرممان كند و با درآمیختن واقعیت و خیال ما را از فشار روزمرگیها برهاند.
كتاب دیوار گذر
داستان اول با عنوان دیوار گذر درباره كارمندی است كه ناگهان قدرتی جادویی پیدا میكند: عبور از دیوارهای مختلف و رفتن به سوی دیگر؛ قدرتی كه باعث سرگرمی، رسیدن به آرزوهایش و همچنین آشنایی با زنی جوان میشود و…
داستان كارت درباره جامعهای است كه در آن دولت مردانش تصمیم میگیرند زمان را سهمیهبندی كنند و به هر كس با توجه به مفید بودنش سهم مشخصی از زمان را اختصاص بدهند. راوی این داستان نویسنده تنهایی است كه در ابتدا فقط پانزده روز حق زندگی دارد، ولی به مرور تعداد روزهایش را افزایش میدهد. وی در یادداشتهای روزانهاش، وقایع را از زمان آغاز این طرح تا شرایطی كه در آن هر كس به خاطر بازار سیاهِ كوپنهای اضافه، میتواند بیشتر از سی روزِ یك ماه زندگی كند تا احوال نزدیكان و همسایگان خود را شرح میدهد.
در داستان سوم – حكم – كه تا حدی مشابه داستان دوم است، حكمی در دنیا به اجرا گذاشته میشود كه به موجب آن برای رهایی ملتها از كابوس جنگ جهانی دوم، زمان هفده سال جلو میرود. راوی این داستان نیز نویسندهای است كه در زمان حال دو فرزند دارد، و بعد از اجرای حكم مردی پنجاه و شش ساله است. در طی مسافرت برای ملاقات یك دوست، ناگهان خود را در شرایط قبل از اجرای حكم مییابد و…
داستان ضربالمثل درباره پدری است كه خوشحال از خبری، تصمیم میگیرد آن را با خانوادهاش در میان بگذارد. اما دیدن بیتفاوتیهای آنها، باعث عصبانیت وی شده و در این میان این مسئله كه پسرش تكلیف فرانسهاش را انجام نداده بهانهای میشود تا عصبانیتش را سر وی خالی كند.
در داستان چكمههای هفت فرسخی، ماجرای شش پسربچه روایت میشود كه با دیدن چكمههایی پشت ویترین مغازه سمسار فروشی، تصمیم میگیرند آن را به دست بیاورند؛ چكمههایی كه هر كس را صاحب قدرت جادویی رفتن به هر جایی كه بخواهد، میكند. در تلاش برای انجام این كار، پنج نفرشان مصدوم و در بیمارستان بستری میشوند و…
جملاتی از متن كتاب دیوار گذر را در زیر بخوانید
بدبختانه او یك هدف كم داشت. با خواندن روزنامه، مخصوصاً بخشهای سیاسی و ورزشی كه به نظرش فعالیتهای آبرومندانهای میآمدند، دنبال چیزی میگشت كه الهامبخش او باشد. ولی در نهایت، وقتی دید آنها هیچ روزنهای برای افراد دیوار گذر باز نمیكنند، به ستون حوادث رضایت داد كه به نظرش وسوسه انگیزتر میآمد. (از داستان دیوار گذر)
در طول روز به افراد زیادی برخوردم كه حكم شامل حالشان نمیشود. بیاعتنایی و حقنشناسیشان نسبت به قربانیها عمیقاً منزجرم میكند. نه تنها با این حكم ظالمانه مثل طبیعیترین چیز دنیا برخورد میكنند، بلكه به نظر میآید كه از آن لذت هم میبرند. آدم هرگز نمیتونه خودخواهی انسانها را از بیخ و بن از بین ببره. (از داستان كارت)
شاید تصور كنید كه مردم از سر شادی و رهایی هورا كشیدند. ولی خبری از این حرفها نبود، چون هیچكس حس نكرد كه جهشی در زمان داده شده است. حوادثی كه باید در طول این دورهی طولانیای كه ناگهان ناپدید شده بود رخ میداد، در تمام حافظهها ثبت شده بود. همه زندگیای را كه فكر میكردند در طی این هفده سال از سر گذراندهاند، به خاطر میآوردند و یا گمان میكردند كه به خاطر میآورند. (از داستان حكم)
ظهر، موقع برگشتن از مدرسه، با بغض و كینه به اعتماد بیش از اندازه و شبه مذهبیای كه نسبت به پدرش داشت، فكر میكرد. پدر چه كار داشت كه در تفسیر این ضرب المثل دخالت كند؟ (از داستان ضرب المثل)
لحظهای دیگر، از این سوی شیشه به زندگیای نگاه میكرد كه در آن سو انتظارش را میكشید، خودش را در آن زندگی میدید و در این شب زمستانی چنان به ویترین نزدیك شده بود كه دهانش بخار كوچكی روی شیشه میانداخت. (از داستان چكمه های هفت فرسخی)