در حوالی سال 320 میلادی مدرسه نصیبین دایر شد. از استادان این مدرسه مار افرام، مشهورترین همه نویسندگان و شعرای سوری بود؛ او زبان یونانی نمی دانست.
نویسنده : علس شالچیان
مدرسه انطاكیه در سال 270 میلادی دایر شد، و عده زیادی از دانشجویان به آن روى آوردند. آنچه در آنجا تدریس مى شد خطابه و فلسفه افلاطون بود. این مدرسه در ترویج فكر سریانى و نشر فلسفه یونان در میان ساكنان سوریه تاثیر زیادی داشت.
زبانى كه در این مدرسه بدان تدریس مى شد زبان یونانى بود. با آنكه زبان سریانى در این هنگام زبان كلیساى شرقى و غربى شده بود، ولى زبان سریانی در آن مدرسه راه نداشت.
در حوالى سال 320 میلادی مدرسه نصیبین دایر شد. از استادان این مدرسه مار افرام، مشهورترین همه نویسندگان و شعراى سورى بود؛ او زبان یونانى نمى دانست.
در سال 363 ، ایرانیان مدرسه مشهور رها را دایر كردند . رها اولین مركز فرهنگ هلنى-سریانى در آسیا بود. ابن دیصان در آنجا متولد شد. عهد قدیم در قرن دوم، در آنجا به سریانى نوشته شد. همچنین، تاسیان كتاب خود، موسوم به "دیاتسارون" را در آنجا نوشته است.
از آغاز تأسیس مدرسه رها، تعلیم زبان یونانى مانند زبان سریانى در آن اجباری شد و فلسفه ارسطو، جزء برنامه گردید؛ اما تدریس فلسفه ارسطو با شروح اسكندر افرودیسى و مدرسه اسكندریه همراه بود، یعنى رنگ فلسفه نوافلاطونى داشت. دیرها غالبا آباد و بیشترشان از مراكز مهم فرهنگ به شمار مى آمدند. مشهورترین آن ها رأس العین و قنسرین بود، ولى هیچیك از آنها در این میدان به پایه رها نرسیدند. در آن هنگام، فلسفه مانند امروز علمى جداگانه نبود كه فقط متخصصان به تدریس آن پردازند؛ بلكه اثرى زنده بود كه مردم آن را در نگرش خود به جهانى كه در آن مى زیستند دنبال مى كردند، و به الهیات و قوانین و آرای اجتماعى خود شكل خاص آن را مى دادند.
فلسفه در قرن پنجم میلادى، در مناظرات لاهوتى و حیطه الهیات، مقام اول را به خود اختصاص داد . آرای اسكندر افرودیسى در نفس، و آرای فلوطین در فیض، رواج یافته بود،؛ به طورى كه عقیده به نفس حیوانى و روح-یعنى نفس عاقله كه به وسیلة فیض از جانب عقل فعال آمده است-رواج كامل داشت.
چون امپراتور زنون، مدرسه رها را به سبب تمایلات نسطورى آن در سال 489 بست، مدرسان آن به ایران پناهنده شدند و مدرسه نصیبین را كه بعدها كانون مهمى شد تأسیس كردند . اینان زبان سریانى را به عنوان زبان دینى، انتخاب كردند و كتب لاهوتى و فلسفى را كه به زبان یونانى بود به سریانى نقل كردند. به تدریح همین فلسفه ارسطو و فلسفه افلاطونیان جدید در ایران و بعضى بلاد هند شایع شد. نسطوریان عامل مهم این انتقال بودند، زیرا آنان اولین كسانى بودند كه ترجمه هاى سریانى آثار یونانى را به عربى برگردانیدند، و در دسترس مسلمانان قرار دادند.