یادداشت روز : « مكتب اپیكوری » بخش دوم مكتب اپیكوری

در بخش نخست از این نوشتار درباره اپیكور و برخی از اندیشه های او سخن گفتیم و در این نوشتار قصد داریم كه نگاهب به فلسفه سیاسی اپیكور داشته باشیم:

1397/04/26
|
14:33

نویسنده: علی شالچیان
*جامعه و زندگی اجتماعی: از منظر مكتب اپیكوری، حیات اجتماعی مبتنی بر منافع فردی است. اگر ما عضو جامعه شده‌ایم برای آن است كه پنداشته‌ایم در عضویت جامعه بیشتر تحصیل فایده شخصی می‌كنیم و جامعه و دولت ما را بهتر از خطر دشمن حفظ می‌كنند؛ و اگر روزی فرا رسد كه جامعه و دولت این دو منظور را تامین نكنند همان بهتر كه نباشند.
*عدالت‌: از منظر مكتب اپیكوری، عدالت و حقوق اجتماعی و قانون از موهومات است و واقعیت خارجی ندارند، و خوب و بد اموری قراردادی اند. آنچه را كه مردم با هم موافقت كنند كه آن ‌را خوب بدانند آن خوب است و بالعكس آنچه را كه بد بشمارند بد است.
*قانون: از منظر مكتب اپیكوری، قانون مقرراتی است كه جامعه آن را پذیرفته و اعضای جامعه میل دارند طبق آن عمل كنند. پس با تصمیم اعضای جامعه و تشخیص ایشان به اینكه قانونی به‌ حال افراد مفید نیست آن قانون قابل لغو و تغییر و تجدید است. از نظر مكتب اپیكوری، بی‌عدالتی به خودی خود بد نیست و ما عدالت را گزیده‌ایم چون به ما كمك می‌كند و برای ما مفید است. پس هنگامی كه اطاعت قانون، به ما كمك نكرد می‌توانیم آن‌را بشكنیم به‌شرط آنكه از مجازات آن فرار كنیم.
*تقوا : از منظر مكتب اپیكوری، تقوا برای تامین لذت و شادی است. تقوا آن ‌طور كه سقراط و افلاطون گفته‌اند در علم نیست؛ بلكه در حصول لذت و تامین لذت و شادی است. اپیكور طرفدار میانه‌روی و اعتدال و آرامش است و با زیاده‌روی و افراط در هر چیزی مخالف است.
*روابط افراد آدمی با یكدیگر: از منظر مكتب اپیكوری، افراد نوع بشر با یكدیگر برادرند و هیچ ملتی مزیتی نسبت به ملت دیگر ندارد. اپیكور طرفدار بهبودی موقعیت زنان و غلامان و حامی تربیت عمومی و نهضت انسان دوستی است.
*عزلت و كناره‌گیری: از منظر مكتب اپیكوری، شركت در حیات اجتماعی به سعادت فرد كمك نمی‌كند. مرد حكیم و خردمند باید از قبول مشاغل عمومی و دولتی و قبول مسئولیت اجتناب كند. راه و روش صحیح عبارت است از تبعیت از فردیت خالص و حب منافع شخصی و بی‌نیازی فردی.

گرایش فلسفی اپیكور بیشتر متوجه اخلاق است و همه‌ توجه اپیكور متوجه یك اصل اخلاقی بود كه می‌توان آن ‌را "آرامش ذهن" نامید. اپیكور می‌آموخت كه معیار انسان برای تعیین خوبی و بدی چیزها حسی است. به ‌عقیده او آغاز و انجام زندگی لذت است. لذت، نخستین خیر و خیر طبیعی است. هر انتخاب و انگاری از اینجا شروع می‌شود.
گرچه هر لذتی در ذات خود خوب است، اما انسان هر لذتی را بر نمی‌گزیند؛ زیرا بسیاری از لذت‌ها به‌ واسطه‌ چیزهایی به دست می‌آید كه دردی بزرگ‌تر را به‌دنبال دارد. درك درست، لذت راه درست زندگی را به ما نشان می‌دهد. بسیاری از پژوهندگان مكتب اپیكوری را "مكتب اصالت لذت دانسته‌اند، اما برخی از آن ها با این تعبیر موافق نیستند. این پژوهندگان می‌گویند كه لذت مورد نظر اپیكور بیش از آنكه لذت‌جویی فعال باشد، دوری از درد است. اپیكور خوشبختی و لذت را در آرامش ذهن جستجو می‌كرد و بنابراین محو كردن تشویش‌ها و اضطراب‌های ذهن، مورد توجه او بود. دیدگاه او از نظر هستی‌شناسی، ماتریالیستی بود؛ اما او وجود خدایان را كه در یونان به آن اعتقاد داشتند انكار نمی‌كرد، بلكه آن ها را مداخله گر در دنیای انسان‌ها نمی دانست.
پیروان مكتب اپیكوری زندگی سیاسی را باری بر دوش فرد می دانستند و معتقد بودند كه خردمند از شركت در سیاست امتناع خواهد كرد، مگر آنكه منافعش اقتضا كند. از نظر آن ها، استبداد كارامد و دموكراسی چندان فرقی نداشت.
در پایان لازم به ذكر است كه ما در اینجا فقط در صدد توصیف اندیشه های اپیكور و مكتب اپیكوری بودیم و توصیف آن ها به معنای تایید آن ها نیست.

دسترسی سریع