یادداشت روز : چون قضا آید شود تنگ این جهان ... « در پنجه¬ی شاهین قضا »

در جهان¬بینی عرفانی و در نگرش بزرگانی چون مولوی چنین موقعیت هایی مبتنی بر قضا و قدری است كه برسر ما می¬آید و هیچ راه فراری از آن نداریم

1397/04/23
|
16:34

نویسنده : حسین نعمتی

بسیاری از ما در زندگی خود در برخورد با موقعیت یا كار یا پیشنهاد جدید و ... انواع تدبیر و مشورت و سنجشگری را عملی می¬كنیم و سپس برای انجام دادن آن كار یا پذیرفتن آن پیشنهاد تصمیم می¬گیریم و موافقت می¬كنیم اما پس از مدتی كه از پذیرش كار می گذرد، می¬فهمیم كه قبول آن اشتباه بزرگی بود و به خود می¬گوییم ای كاش قبول نمی كردیم و این چه ماجراییست كه برای ما رخ داده اما دیگر دیر شده و زیان دیده¬ایم.
یا برعكس انواع تدبیر و مشورت و سنجش را در رویارویی با موقعیت، كار و پیشنهاد به كار می بندیم و به این نتیجه و جمع¬بندی می رسیم كه قبول نكنیم و نمی¬پذیریم. اما پس از اعلام، نپذیرفتن به ضرر ما می شود و باز با آه و حسرت و دریغ می¬گوییم كاش قبول می كردیم و می پذیرفتیم تا اكنون وضع وشرایط بهتری داشتیم،اما دیگر كار از كار گذشته است.
در جهان¬بینی عرفانی و در نگرش بزرگانی چون مولوی چنین موقعیت هایی مبتنی بر قضا و قدری است كه برسر ما می¬آید و هیچ راه فراری از آن نداریم و اصلا هنگامی كه قرار است قضا جاری شود و اتفاق بیفتد، بینایی¬وبصیرت پوشیده می¬شود و حتی عقل قدرت تشخیص صحیح از غلط را از دست می دهد. * به قول مولوی:
چون قضا آید فرو پوشد بَصَر تا نداند عقل ما ، پا را ز سر


*البته این قضا و قدر مبتنی بر مجموع اعمال ماست كه به ظهور چنین اتفاقی(خوب یا بد) منجر می¬شود.

دسترسی سریع