سفرنامه : اطلاعات اقتصادی یك برده هلندی در سفرنامه‌ای از ایران « سفرنامه یك برده هلندی به نام یوهان اشترویس »

از میان سفرنامه های برجای مانده از خارجیهایی كه از ایران دیدن كرده اند، سفرنامه اشترویس كه در جایگاه برده در ایران زندگی كرده ، بسیار جالب توجه است

1397/03/30
|
15:30

نویسنده : مهرنوش محتشمی

یوهان اشترویس در سال 1628م یا 1629م در روستایی به نام رومر در نزدیكی آمستردام به دنیا آمد. خانواده‌اش دریانورد بودند و از سنین كودكی تحت راهنمایی پدرش سفرهای دریایی را آغاز كرد و فنون دریانوردی را آموخت اما رفتارهای خشن و سختگیری‌ها پدرش او را ناچار كرد از خانه فرار كند.
اشترویس جوان به عنوان دریانورد در كشتی‌های كمپانی هند شرقی هلند مشغول كار شد. او برای نخستین بار در سن هفده‌سالگی در 26 دسامبر 1647 از مسیر آفریقا به آسیای جنوب شرقی رفت و از كشورهای مالزی، اندونزی، تایلند، هند، چین و ژاپن دیدن كرد. پس از ماجراهای بسیار از همان مسیر عازم هلند شد و در 1 سپتامبر 1651 به زادگاه خود رسید. دومین سفر اشترویس در دسامبر 1655 به دریای مدیترانه، ایتالیا، عثمانی و شمال آفریقا بود. در این سفر در ناوگان ونیز مشغول به كار شد و علاوه بر سفرهای تجاری در نبرد ناوگان و نیز علیه عثمانی‌ها در جزیره كرت هم شركت كرد.
هلندی‌ها در اواخر دسامبر 1668 به مسكو رسیدند. پس از مدتی اقامت در آن شهر، در 4 می 1669 با یك كشتی جنگی روسی به رودخانه ولگا وارد شدند، اواخر اوت 1669 به آستراخان رسیدند و مستقر شدند. قرار بود اشترویس و سایر هلندی‌ها در این بندر اقامت كنند اما با شورش قزاق‌ها مواجه شدند. قزاق‌ها پس از شكست روس‌ها عازم آستراخان شده بودند. هلندی‌ها با شنیدن اخبار خشونت‌های قزاق‌ها وحشت‌زده شدند و پیش از رسیدن قزاق‌ها از آستراخان گریختند. در نیمه‌شب 22 ژوئن 1670 به دریای خزر وارد شدند تا به ایران پناهنده شوند. كشتی آنها در نزدیكی دربند پهلو گرفت و قصد داشتند از مسیر خشكی به دربند بروند اما با دسته‌هایی از تاتارها مواجه شدند و به اسارت درآمدند.
اشترویس كه از بقیه افراد جدا شده بود، به ایروان فرستاده و در آنجا به یك بازرگان ایرانی به نام حاجی محمد صالح فروخته شد. در این ایام با اربابش به كار تجارت در دریای خزر مشغول بود. اما مدتی بعد در 30 جولای 1670 به یك تاجر ثروتمند جواهرات به نام حاجی بایرام علی از اهالی دربند فروخته شد. حاجی بایرام و زن هلندی‌اش با اشترویس به‌خوبی رفتار می‌كردند در نتیجه او از این ایام به نیكی یاد می‌كند و چنان مجذوب شخصیت حاجی بایرام شده بود كه در سفرنامه اش می‌نویسد:
" اگر به خاطر زن و بچه‌هایم نبود، ترجیح می‌دادم در تمام عمر برده او باشم. "
روابط آنها زمانی دوستانه شد كه اشترویس جان اربابش را نجات داد. ارباب تحت تأثیر وفاداری غلامش قرار گرفت و قول داد او را به اصفهان ببرد و آزاد كند. اما اشترویس كه می‌خواست هر چه زودتر به كشورش برگردد، پس از چهار ماه زندگی راحت و آسوده از اربابش خواست كه او را به سفیر لهستان بفروشد.
سفرنامه او نخستین بار در سال 1676 در شهر آمستردام به زبان‌ هلندی منتشر شد. سفرنامه برحسب سفرهای سه‌گانه اشترویس به سه جلد تقسیم شده است. جلد اول و دوم ارتباطی با ایران ندارد اما بخش عمده جلد سوم كه به بردگی و سفرهای او در ایران اختصاص دارد، به فارسی ترجمه شده است.
این سفرنامه برای پژوهشگران تاریخ صفوی كمتر شناخته شده است. اما اطلاعات ارزشمند و منحصربه‌فردی دارد. مهم‌ترین وجه امتیاز یادداشت‌های اشترویس این است كه وی نسبت به دیگر سیاحانی كه در این دوره به ایران آمدند، موقعیت متفاوتی داشت. اشترویس برده بود و بیش از دیگر سیاحان كه نوشته‌های آنها منبع اصلی در مورد برده‌ها یا به تعبیری رایج‌تر غلامان این دوره است، به مسائل برده‌ها توجه كرده است. اطلاعات منحصربه‌فردی در مورد ملیت، شیوه خرید و فروش، وظایف و سبك زندگی برده‌ها در ایران ارائه داده است. از این منظر، سفرنامه‌ او را می‌توان بهترین و جامع‌ترین منبع در مورد غلامان دوره صفوی به شمار آورد.
دومین مسئله مهمی كه اشترویس بیش از دیگران به آن پرداخته است، جغرافیا و اقتصاد دریای خزر و نواحی مجاور آن است. وی مدتی در این دریا سفر كرد. بنابراین اطلاعات ارزشمندی در مورد وضعیت تجاری و نقش ملل مختلف از جمله هندی‌ها و هلندی‌ها در تجارت این دریا و شهرهای مجاور آن ارائه داده است. ارتباط نزدیك اشترویس با مردم این فرصت را به او داد تا در مورد بعضی از مسائل اجتماعی بویژه آسیبهای اجتماعی كه در سایر منابع بازتاب كمتری داشته است، اطلاعات جالب‌توجهی ارائه دهد.
نوشته‌های او در مورد مراسم عاشورا، قربانی‌كردن شتر در قزوین، جشن‌های مذهبی ارامنه و باورهای دینی زرتشتی‌ها حاوی نكاتی جالب‌توجه و در مواردی منحصر‌به‌فرد است. گزارش كم‌نظیر جمع‌آوری دختر برای شاه سلیمان صفوی، توصیف واكنش مردم در مقابل این جریان از امتیازات برجسته این سفرنامه به شمار می‌آید. این سفرنامه از منظر روابط خارجی گزارش‌های جالب‌توجهی در مورد روابط ایران با كشورهای روسیه، لهستان، هند و همین‌طور قزاق‌ها و تاتارهای داغستان ارائه می‌دهد. وضعیت كمپانی هند شرقی و سایر اروپایی‌ها در اصفهان نیز از جنبه‌های شایان توجه این سفرنامه است.
علاوه بر شهرهای دربند و شماخی كه در این سفرنامه به طور مفصل توصیف می‌شوند، سایر شهرها و روستاهایی كه اشترویس در سفر از اردبیل تا گمبرون دیده است، بخش‌هایی از سفرنامه را به خود اختصاص داده‌اند. موقعیت جغرافیایی، آب و هوا، وضعیت استحكامات، تجارت و كشاورزی تمام این شهرها و روستاها با جزئیات در خور تحسین بیان شده‌اند. گزارش‌های اشترویس در مورد وضعیت راه‌های تجاری، كاروانسراها و مسافت‌ها بسیار دقیق و كم‌نظیرند. تمام جاده‌ها و كاروانسراهایی كه از اردبیل تا گمبرون دیده است با دقت و جزئیات بسیار، توصیف می‌كند و تصویر بسیار گویایی ارائه می‌دهد.
یادداشت‌های وی در مورد نظام اداری و سیاسی ایران بسیار اندك است. به‌عنوان یك برده فرصت یا شاید علاقه‌ای برای ارتباط با اصحاب قدرت نداشت. توصیف مراسم ارسال خلعت برای خان شماخی و شرایط محافظان كاخ شاه در اصفهان تنها گزارش‌های جالب توجه وی در این مورد است.
از لحاظ نگرش و روحیات شخصی ، مهم‌ترین مشخصه اشترویس قدرشناسی مثال‌زدنی اوست. علاوه بر حاجی بایرام، از تمام كسانی كه در این دوران به وی كمك كرده‌اند، صمیمانه قدردانی كرده است. او تحت تأثیر اشخاصی مانند حاجی بایرام كه با برده‌ها به خوبی رفتار می‌كردند، از ایرانی‌ها به نیكی یاد می‌كند. كنجكاوی ستودنی و آشنایی وی به زبان‌های تركی و فارسی بر ارزش نوشته‌هایش می‌افزاید و یكی دیگر از امتیازات این سفرنامه است.

دسترسی سریع