با توجه به طلیعه ماه مبارك رمضان، امروز بنا داریم از این ماه سراسر نور و زیبایی، این ماه پاكی دلها و میهمانی خدا صحبت كنیم و انعكاس آن در ادبیات بی همتای پارسی و اشعار دو تن از برترین شاعران ایران و جهان، یعنی مولانا و سعدی.
نویسنده : ارسطو جنیدی
سلام بر همه شما پارسی زبانان روزه دار. سلام بر همه شما سالكان كوی دوست و پرهیزگاران عارف.
در ادبیات ما معارف اسلامی و قرآن كریم مثل خون جریان دارد و بزرگترین شاعران زبان پارسی سر بر آستان كلام الله مجید و معارف اسلامی و احادیث حضرت پیغمبر اكرم(ص) نهاده و توشه ای بزرگ از معرفت و ایمان و عشق اندوخته اند.
مولانا جلال الدین در كلیات شمس اشاراتی بس دل انگیز به ماه مبارك رمضان و فلسفه شگرف آن دارد. مثلاً در جایی، ماه رمضان را، حكم فرمانروایی و سمت پادشاهی انسان بر عالم دلِ خویش می داند كه از سوی خداوند به او ارزانی شده است. رمضان خوراكی آسمانی است. این ماه مبارك با خود مژده جاودانگی وجود انسان را می آورد. این ماه عزیز سندی است آشكار بر آنكه شیطان را هرگز بر اهل ایمان غلبه نخواهد بود و لشكر بزرگ شیطان در مقابل لشكر بینهایت برتر خداوند شكست خواهد خورد:
آمده ماه صیام، سنجق سلطان رسید/ دست بدار از طعام مائده جان رسید//جان ز قطیعت برست، دست طبیعت ببست/ قلب ضلالت شكست، لشكر سلطان رسید...
و سخن زیبای انتهایی این غزل آنكه: اگر از مائده جسمانی دست كشیدی، و خاموشی پیشه كردی، مائده روحانی و آسمانی دریافت خواهی كرد:
دست و دهان را بشوی، نه بخور و نه بگو/ آن سخن و لقمه گو كو به خموشان رسید//
و در غزل شیرین و شیوای دیگری، مولانا چه زیبا بركات ماه مبارك رمضان را فهرست وار بر می شمرد:
آمد رمضان و عید با ماست
قفل آمد و آن كلید با ماست
بربست دهان و دیده بگشاد
وان نور كه دیده دید با ماست
آمد رمضان به خدمت دل
وان كس كه دل آفرید با ماست
در روزه اگر پدید شد رنج
گنج دل ناپدید با ماست
كردیم ز روزه جان و دل پاك
هر چند تن پلید با ماست
روزه به زبان حال گوید
كم شو كه همه مرید با ماست
چون هست صلاح دین در این جمع
منصور و ابایزید با ماست
آری... ما نیز از رسیدن به جایگاه والای عرفایی صاحبدل چون منصور حلاج و بایزید بسطامی دور نیستیم، اگر دل را از گناه پاك كنیم و نور خداوندی و عشق به خلق خداوندی را در دل بگنجانیم.
سعدی شیرین سخن بزرگوار نیز از دیگر شاعرانی است كه عاشقانه به ماه رمضان اشاره كرده است. یك غزل بسیار زیبای سعدی شیرین سخن با نام (( در وداع با ماه رمضان )) نام دارد كه فوق العاده دل انگیز و زیبا سروده شده و اشك دلتنگی برای خداحافظی از این ماه خداوند را بر دیده عاشقان حق جاری می سازد. چون این اشعار بینهایت لطیف به پایان ماه مبارك متعلق است، نقل و تفسیر آن را به مقاله ای دیگر در پایان رمضان المبارك موكول می كنیم.
اما اشاره ای كوتاه هم داشته باشیم به یك حكایت بسیار زیبا از حضرت سعدی در بوستان همیشه جاویدش.
سعدی بزرگوار والاترین درجه ایمان را كه ((اخلاص)) باشد پیش چشم مخاطب قرار می دهد و فراگوش ما چه نیكو زمزمه می كند كه مومن پاك سرشت جز برای رضای حق تعالی كاری انجام نمی دهد. قصد یك مومن واقعی از عبادات و پرهیزگاری ها جلب توجه مردم و تحسین آنان نیست، بلكه كسب رضای خداوند است و بس.
نابالغی كه مخفیانه روزه اش را می خورَد و مادر و پدرش به گمان آنكه وی روزه است مورد تشویقش قرار می دهند، تجسم عینی این خام اندیشان تشنه تحسین مردم است:
شنیدم كه نابالغی روزه داشت
به صد محنت آورد روزی به چاشت
به كتّابش آن روز سائق نبرد
بزرگ آمدش طاعت از طفل خرد
پدر دیده بوسید و مادر سرش
فشاندند بادام و زر بر سرش
چو بر وی گذر كرد یك نیمه روز
فتاد اندر او ز آتش معده سوز
بدل گفت اگر لقمه چندی خورم
چه داند پدر غیب یا مادرم؟
چو روی پسر در پدر بود و قوم
نهان خورد و پیدا بسر برد صوم
كه داند چو در بند حق نیستی
اگر بی وضو در نماز ایستی؟
پس این پیر ازان طفل نادان ترست
كه از بهر مردم به طاعت درست
كلید در دوزخ است آن نماز
كه در چشم مردم گزاری دراز
اگر جز به حق میرود جادهات
در آتش فشانند سجادهات
و آن پیر كه از بهر ریا و تظاهر خود را پاك و مومن و شریف جلوه می دهد از آن كودك نابالغ روزه خوار هم بی مایه تر است و نادان تر.
ماه مبارك رمضان ماه اخلاص است و پاكی و ماه رها كردن ریا و نفاق و تظاهر و سعدی شیرین سخن از لا به لای بوستان جاویدانش چه زیبا این حكمت را به ما می آموزد كه :
عبادت به اخلاص نیّت نكوست/ وگرنه چه آید ز بی مغز؟، پوست/...
مولانا و سعدی آینه های شفاف فطرت و دیانت هستند. آینه هایی پاك كه هم عیوب ما را می نمایانند و هم اصلاح عیوب را به ما می آموزند. از این آینه های نورانی بهره مند شویم...
تا فرصتی دیگر كه باز هم با این آینه های شفاف خلوتی می گزینیم، طاعاتتان مقبول