ادب در نخستین و ابتدایی¬ترین معنا عبارت است از رعایت رفتارهای پسندیده دربرابر دیگران، بنابراین هر كس كه این آداب را رعایت كند مصداق فرد با ادب شناخته می¬شود.
نویسنده : حسین نعمتی
ادب چیست ؟ چه كسی با ادب و چه كسی مصداق انسان بی ادب است؟.در تلقی های مختلف این موضوع معانی مختلفی دارد.
در نگرش عرفانی ودر سطحی بالاتر موضوع ادب علاوه بر آن كه موارد فوق را در بر می¬گیرد شامل معنایی درونی و باطنی نیز می¬شود. و اگر كسی آن خصوصیت باطنی و درونی را نداشته باشد انسان مودب محسوب نمی¬شود.
ادب ظاهری در برگیرنده رابطه انسان با دیگری و ادب در معنای عرفانی در برگیرنده رابطه انسان با خداوند است كه بسیار فراتر از ادب ظاهری ست.
ادب در سطح ظاهری مراقبت و مواظبت از رفتار خود در برابر دیگران است ولی ادب برتر مواظبت و مراقبت از ذهن و ضمیر و رفتار خود در برابر خداوند است لذا ادب در این معنا نخست :گستردگی بیشتری دارد و دیگر: جوانب مختلفی(اعم از ظاهر و باطن) را شامل می¬شود. مولانا ادب را دو دسته می داند:
الف) ادب اهل ظاهر
ب ) ادب اهل باطن
پیش اهل تن ، ادب بر ظاهر است كه خدا زیشان نهان را ساتر است
پیش اهل دل ادب بر باطن است زآنكه دلشان بر سرایر فاطن است
به تعبیر مولانا رعایت ادب باطن بسیار مهم¬تر از ادب ظاهری است.ادب باطن به سیرت و درون آدم ها مربوط است و خود واقعی آدم ها را نشان می¬دهد. اما ادب ظاهر مربوط به صورت و ظاهر انسان هاست.
شناخت واقعی دیگران با دیدن ادب ظاهری آن ها به دست نمی¬آید بلكه وقتی می¬توانیم دیگران را درست بشناسیم و باآنان همراهی و زندگی كنیم كه تا حدودی از باطن و سیرتشان آگاه باشیم.
حال چگونه می¬توان از سیرت یا ادب باطنی افراد آگاه شد.پاسخ آن است كه از راه رفتارهای ناخوداگاه یا غیر ارادی افراد می¬توان به ادب باطنی فرد پی برد به عنوان مثال اگر كسی زبان گزنده و ناسزاگویی داشته باشد هر چقدر هم ظاهرسازی كند اما در بزنگاه ها فقدان ادب باطنی یا سیرت ناپسند او در رفتار ظاهری اش آشكار می-شود.