دنیا همچون كاروانسرایی است كه انسان¬ها در آن می¬آیند و می¬روند. لحظه لحظه¬ی آن پر از آمد و رفت آدمیان است. در هر ثانیه و هر لحظه¬اش نوزادانی به دنیا می¬آیند و در همان لحظه انبوه مرد و زن هستند كه می¬میرند.
نویسنده : حسین نعمتی
در نگرش مادی و ماتریالیستی صحبت از آمدن و رفتن نیست بلكه تنها، صحبت از بودن و خاك شدن و تمام شدن انسانها در دنیاست اما در جهان¬بینی الاهی و در نگرش معنوی وعرفانی، هستی انسان در این دنیای مادی خلاصه نمی¬شود و انسانها با مردن به پایان نمی¬رسند بلكه با مرگ از این دنیا كوچ می¬كنند و به سرای باقی می¬شتابند.
برای فهم بهتر این موضوع می¬توان جهان جنین در شكم مادر را مثال زد . جنین مرحله¬ای انتقالی را می-گذراند و در واقع اولین مرحله از سیر انسان در هستی از شكم مادر آغاز می شود اما جهان جنین كل هستی انسان نیست بلكه نخستین مرحله از مراحل سه گانه سیر انسان در هستی است . مرحله دوم وبعدی به دنیا آمدن كودك و حضور او در این دنیاست و سپس مرحله سوم، مردن و انتقال به سرای باقی است.
و البته هر یك از این سه جهان ویژگی¬ها و شرایط خاص خود را دارند .
بدین ترتیب ما كه در جهان میانی(دنیا) هستیم مدام می¬شنویم و می¬بینیم كه در هر لحظه¬ عده¬ای به دنیا می¬آیند و عده¬ای از دنیا می¬روند، زیرا دنیا برای انسانها همچون كاروانسراست كه پس از مدتی ماندن، از آن بیرون می¬روند وعبور می¬كنند نه آنكه معدوم و نابود ¬شوند و به قول مولوی :
از عدم ها سوی هستی هر زمان / هست، یا رب! كاروان در كاروان
باز از هستی روان سوی عدم / می روند این كاروان ها دم به دم