خیام در نیمۀ سدۀ پنجم هجری در خراسان بزرگ بسیار نامور بود و او را در ریاضیات از ابن سینا هم برتر می پنداشتند .
نویسنده : سید باقر خلیلی
شوربختانه ما بزرگان فرهنگ و دانش كهن دیارمان را هنگامی می شناسیم كه دیگران به ما می شناسانند و آن گاه جز تعارف و مبالغه كاری نمی كنیم وگاهی هم به بهانه های پوچ به دشمنی باآنان كمر می بندیم و جماق تكفیر بر سرشان می كوبیم تا دیگران آنان را مصادره واز خود كنند و آه وفغان سر دهیم كه چنین شد وچنان شد !
مثلأ بیشتر ما « حجة الق حكیم عمرخیامی نیشابوری » رانمی شناسییم و اگر هم بشناسیم او را شاعری رباعی سرا می دانیم و دیوان رباعی هایش را دست به دست می كنیم كه بیشترش ساختگی و منسوب به اوست . نه خیامی دانشمند ، فیلسوف ، ریاضیدان ، اختر شناس و یگانۀ دوران را . اكنون سخن از « نوروزنامه » اوست كه شناخت آن به صد سال هم نمی رسد .
تا جایی كه می دانیم در سال هزار و سیصد و هفت خورشیدی در میان كتاب ها و رساله هایی كه به كتابخانۀ عمومی برلین فرستاده شد، رساله ای پنجاه و شش صفحه ای بود به نام « نوروز نامه » كه درمقدمۀ آن نویسنده « خواجۀ حكیم فیلسوف الوقت سید المحققین ملك الحكما عمربن ابراهیم الخیام » معرفی شده است .
به گفتۀ « استاد مجتبی مینوی » این رساله را بعد ها میرزا محمد آقا خان قزوینی تصویر برداری كرد و به وزارت معارف ایران فرستاد .
استاد مینوی آن را با دیباچه و توضیحاتی در سال هزار و سیصد و دوازده در تهران چاپ و منتشر كرد .
چنان كه پیدا ست تا آن روز در محفل های ادبی ایران و دیگر كشورهای فارسی زبان بحثی از نوروز نامه نبوده است است.
حكیم عمر خیامی این اثر را به خواهش یكی دوستانش نوشته است ، چنان كه در مقدمۀ آن می خوانیم : « دوستی كه برمن حق صحبت داشت و در نیك عهدی یگانه بود از من التماس كرد كه سبب نهادن نوروز چه بوده است و كدام پادشاه نهاد است، التماس او را مبذول داشتم و این مختصر جمع كرده آمد به توفیق جل جلاله »
از همان آغاز انتشار نوروزنامه پیوسته دوگونه دیدگاه دربارۀ آن وجود داشته است .
شماری از پژوهشگران بی گمان آن را از حكیم عمر خیام دانسته اند كه نام تغیر یافتۀ حیكم عمر بن ابراهیم خیامی نشابوری است و شمار دیگری از پژوهشگران پیوسته به آن با شك و تردید نگاه كرده اند .
اما استاد مجتبی مینوی كه نوروز نامه را از روی یگانه نسخۀ موجود در كتابخانۀ برلین چاپ و منتشر كرده پس از بیان ویژگی های كتاب بر آن است كه نوروزنامه جز از حكیم عمرخیام نمی تواند از كسی دیگری باشد .
او دردیباچۀ نوروز نامه می نویسد : « كلیۀ این ممیزات ( از حیث زمان و مكان تالیف و طرز فكر و انشای سادۀ لطیف بی تكلف) در هر كتابی جمع شد اگر در خود كتاب هم تالیف آن به خیام نسبت داده نشده باشد ، من آن را از خیام می دانم ، چرا ندانم ؟ چه كسی را جز خیام می توان یافت كه با او همعصر بوده و چنین رساله ای را نوشته باشد ، آنگاه این قدر گذشت كرده باشد كه نام خیام بر آن بگذارد ؟ بالاخره این كتاب موجود است و صریحاً تالیف خیام خوانده شده و براهین نیز بر صحت این تصریح داریم . پس تا دلایل دندان شكن بر بطلان آن نسبت اقامه نشود هیچ كس را به تصاحب آن سزاوار تر از حكیم عمر خیام نیشابوری نمی شماریم »