زنان كوچك داستان تجربیات چهار خواهر است در مسیر كشف زندگی و دست یافتن به خوشبختی. هركدام از آن ها یك یا دو نكته مهم فرا می گیرند. ولی مهم ترین درسی كه می آموزند، اهمیت خانواده است.
زنان كوچك از الكات، رمانی است كه باروایتی اخلاقی، بر روی روند توسعه شخصیت ها تمركز می كند. این كتاب داستان چهار خواهر به نام های مگ، جو، بث و امی، نحوه غلبه برمشكلاتشان و در نهایت تبدیل شدن به زنانی كوچك است. این اثر روایتی بسیار قوی دارد و از عناصری هم چون تعلیق، طنز و شخصیت های درگیر كننده برخوردار است و به خوانندگان خود در زمینه هایی چون صداقت، سخت كوشی، عشق حقیقی و اتحاد خانواده درس های اخلاقی باارزشی می دهد.
داستان در آمریكای قرن نوزدهم و در دوران جنگ داخلی روی می دهد. در بخش اعظمی از داستان خانواده مارچ زندگی خود را بدون پدر سر می كنند، چرا كه آقای مارچ در جنگ به سر می برد. مارمی (دخترها مادر خود را به این اسم صدا می زنند) بچه هایی وفادار و غم خوار بار آورده است. او به دختران خود یاد می دهد كه در جامعه فعال باشند. آن ها گهگاهی با همسایه های بیچاره خود دیدار می كنند، به آن ها غذا و دارو می دهند و از بچه های كوچكشان مراقبت می كنند. ولی آن ها مهم تر از همه یاد می گیرند نیكی كردن را باید از خانه خودشان شروع كنند: زمانی كه آقای مارچ مریض می شود، مارمی برای دیدار با او خانه را ترك می كند. در این زمان جو برای بهبود وضعیت مالی خانواده موهای بلند خود را می فروشد.
زنان كوچك داستان تجربیات این چهار خواهر است در مسیر كشف زندگی و دست یافتن به خوشبختی. هركدام از آن ها یك یا دو نكته مهم فرا می گیرند. ولی مهم ترین درسی كه می آموزند، اهمیت خانواده است. از طریق همین موضوع؛ نسبت به مسائل زیادی به آگاهی می رسند، مسائلی همچون اهمیت از خود گذشتگی، انعطاف پذیری و مقاومت در میانه سختی ها.
مگ، فرزند ارشد خانواده یك دختر مغرور است كه به كار كردن اهمیتی نمی دهد. او باید یاد بگیرد كه وقت بیش تری را صرف خانواده كند. او با جان بروك، معلم خصوصی لاری ازدواج می كند. مگ بعد از ازدواج متوجه می شود كه برای دست یافتن به یك رابطه زناشویی عادلانه باید میان تمكین پذیری و استقلال وجود؛ تعادلی برقرار كند.
جو، دختر دوم خانواد برعكس مگ است. در حالی كه مگ معمولا دوشیزه مآبانه رفتار می كند، جو خلق و خویی پسرانه دارد. او یك شخصیت مستقل و ماجراجو است و از مطرح كردن عقاید خود هراسی ندارد. همیشه آرزوی نویسنده شدن دارد، كاری كه در آن زمان خیلی ها آن را شغل مناسبی برای زنان نمی دانستند. چالش اصلی جو این است كه خشم های ناگهانی خود را كنترل كرده و همچون یك دختر معمول باب میل جامعه رفتاری آرام، خویشتن دار و صبورانه داشته باشد. او با پسر همسایه شان به نام لاری دوست می شود. رابطه آن ها به قدری گرم می شود كه لاری به او پیشنهاد ازدواج می دهد. اما جو این پیشنهاد را رد می كند چون مطمئن نیست همان احساسات عاشقانه را نسبت به لاری داشته باشد. جو به امید پیدا كردن یك شغل مدیریتی به نیویورك می رود و هم زمان با آن كار نوشتن خود را ادامه می دهد، لاری هم به امید درمان شكست عشقی خود به اروپا می رود. جو در نیویورك با پروفسور بائر آشنا می شود، شخصیتی كه مورد توجه او قرار می گیرد. پروفسور، جو را ترغیب به نوشتن می كند. آن ها بعدا با هم ازدواج می كنند و مدرسه ای برای كودكان راه اندازی می كنند.
شخصیت جو تا حد زیادی برگرفته از خود لوییزا می الكات است. او هم با انجام كارهای مختلفی همچون دوزندگی، اداره یك مدرسه كوچك و نویسندگی از نظر مالی كمك خرج خانواده خود می شد. او حامی حقوق زنان بود و در حالی كه اكثر زنان هم سنش ازدواج كرده و خانواده ای تشكیل داده بودند، تا آخر عمر مجرد باقی ماند.
در این رمان همیشه سایه مرگ سنگینی می كند. این مساله در شخصیت بث، دختر سوم خانواده پدیدار شده است. او با وجود مهارت بالا در نوازندگی پیانو، بسیار خجالتی است. با پیش رفتن در داستان به نظر می آید بث عاشق لاری است، ولی او هیچ گاه چنین چیزی را آشكار نمی كند. بث با شخصیت همیشه آرام و البته بیمار خود، آرام ترین دختر این خانواده است. در جلد اول او در اثر رفت و آمد با همسایه های فقیر خود به تب مخملك دچارمی شود، اما به تدریج بهبود یافته و هم زمان با آن بر مشكل خجالتی بودن خود هم غلبه می كند. بث در نهایت در جلد دوم از دنیا می رود.
همچون تمام دختران ته تغاری، امی بی فكر است و به هیچ وجه اهل عمل نیست. او باید یاد بگیرد كه به مشكلات بقیه هم توجه كرده و از خودگذشتگی بیش تری داشته باشد. او در آرزوی هنرمند شدن است، ولی زمانی كه با عمه خود به اروپا می رود متوجه می شود كه آن استعداد لازم برای تبدیل شدن به یك هنرمند بزرگ را در خود ندارد. امی در اروپا با لاری مواجه می شود، آن ها عاشق یك دیگر می شوند و ازدواج می كنند. این ازدواج به هیچ وجه مورد پسند طرفدارانی كه عاشق رابطه بی نظیر جو و لاری بودند قرار نگرفت. نویسنده با این كار می خواهد به خوانندگان ثابت كند كه زندگی بسیار غیرقابل پیش بینی است و معلوم نیست زندگی مشترك شما در نهایت با چه كسی شروع می شود.
این رمان اساسا بر اساس رابطه اعضای خانواده الكوت و ماجراجویی های آن ها نوشته شده است. آقای مارچ همان پدر واقعی نویسنده به نام برانسن است، مارمی مادرش ابیگل می، مگ خواهر بزرگش به نام آنا، جو خودش و بث و امی هم دو خواهر كوچكش به نام های الیزابت و می هستند. الكوت هم چنین در رمان ادای دینی هم به دوست و نویسنده همكار خود، رالف والدو امرسون داشته است. امرسون در قالب شخصیت مهربان و خیراندیش آقای لارنس، پدر بزرگ لاری ظاهر شده است.
زنان كوچك مملو از اندرز است و خواندن آن به همه به ویژه نوجوانان توصیه می شود. داستان؛ مسائلی را مطرح می كند كه در هر دوره ای ممكن است برای نوجوانان رخ دهد. به آن ها اجازه می دهد كه به چالش های پیش روی خود، نگرش شان نسبت به این چالش ها و نحوه غلبه بر آن ها فكر كنند. این داستان هم چنین به نوجوانان این امكان را می دهد كه به رویا یا اهداف خود فكر كنند. مهم تر از همه این كه این رمان به خوانندگان خود یادآوری می كند كه در زندگی مسائل مهمی مثل خانواده را در اولویت قرار دهند.
زنان كوچك الكوت در بستر مهم ترین واحد یك اجتماع، یعنی خانواده، هم چون یك آینه به بازتاب مشكلات و جنبه های مختلف زنان در آمریكای قرن هجده می پردازد. این داستان دارای عناصری است كه حتی امروزه نیز برخی از آنها در جامعه مشاهده می شوند.