میرفندرسكی در حكمت طبیعی،الهی وریاضی وعلوم عقلی وشعر وادبیات تبحر بسیار داشت و بسیاری ازدانشمندان بزرگ همچون"آقا حسین خوانساری"و"ملا محمدباقرمحقق سبزواری"و "میرزا رفیعای نائینی" و" ملا حسنعلی شوشتری و «شیخ رجبعلی تبریزی» ازشاگردان وی بودند.
نویسنده : علی شالچیان
سید ابوالقاسم موسوی استرآبادی، مشهور به میر فندرسكی، فرزند میرزا بیك بن سید صدر الدین موسوی استر آبادی، از اهل حكمت و عرفان در نیمه دوم قرن دهم و نیمه اول قرن یازدهم بود. وی از آن رو كه از سادات موسوی بوده به "میر" و از آن رو كه زادگاهش در فندرسك از توابع استرآباد گرگان بود، به فندرسكی شهرت داشت. ولادت او را حدود سال 970 هجری قمری گفته اند.
میر فندرسكی تحصیلات مقدماتی خویش را در زادگاه خود آغاز كرد و برای ادامه تحصیلات خود به مازندران و قزوین و در نهایت به اصفهان سفر كرد. او، نزد علامه چلبی بیگ تبریزی و نزد میربرهان الدین محمد باقر اشراق استرآبادی به تحصیل حكمت و علوم مختلف پرداخت سپس در حالی كه خود فیلسوف و عالمی مبرز بود دریافت كه آنچه تاكنون آموخته است او را قانع نمی كند و باید در جستجوی دانشی بیشتر و عمیق تر باشد و تجربه های بیشتری به دست آورد و دریافت كه باید سیر و سلوك كند. وی به شهرها و سرزمین های مختلف سفر كرد و در این میان نباید سفر های او را به هندوستان نادیده گرفت، كه برای او بسیار اهمیت داشت و تجربه های معنوی فراوانی را برای او فراهم آورد.
از برخی از شواهد و قرائن به نظر می رسد كه سفر اول میر فندرسكی به هندوستان در سال 1015ق بوده است و "اوحدی بلیانی"، مؤلف تذكره "عرفات العاشقین"، نیز با او همراهی كرده است.
هنگامی كه میرفندرسكی به هندوستان رفت یكی از شاعران و ادیبان ایرانی به نام "میرزا جعفر آصف خان" از او پذیرایی كرد. پس از مدتی به ایران بازگشت، ولی دیری نگذشت كه وی دوباره عازم سفر هندوستان شد و ابتدا به گجرات و از آنجا به دكن رفت. او تا اواخر عمر چند بار به هندوستان سفر كرد.
میرفندرسكی در حكمت طبیعی، الهی و ریاضی و علوم عقلی و شعر و ادبیات تبحر بسیار داشت و بسیاری از دانشمندان بزرگ همچون "آقا حسین خوانساری" و "ملا محمد باقر محقق سبزواری" و "میرزا رفیعای نائینی" و" ملا حسنعلی شوشتری و "شیخ رجبعلی تبریزی" از شاگردان او بوده اند.
وی معاصر فلاسفه بزرگی همچون شیخ بهایی، میر داماد و ملاصدرا بود. در كتب عصر صفوی از وی با احترام و تجلیل یاد شده است و او را به مكارم اخلاقی در كنار دقت علمی، ستوده اند.
میرفندرسكی در اصفهان در كنار بزرگانی هچون شیخ بهایی و میرداماد، به تدریس علوم حكمی و ... اشتغال داشت. جلسه درس او مشهور و زبانزد خاص و عام بود و علاقه مندان به حكمت، از دورترین نقاط، در درس او حاضر می شدند. در مورد تبحر او در ریاضیات گفته شده است كه وی مشكل ترین معادلات ریاضی و مسائل غامض هندسی را فی البداهه پاسخ می داد.
از ویژگی های بارز میرفندرسكی این بود كه وی با وجود دانش فراوان، بسیار ساده و بیتكلف میزیست و از شهرت و مقامات گریزان بود و از آمیزش با مردم كوچه و بازار حتی افرادی كه مردم ایشان را از اوباش می دانستند ابایی نداشت. او مردی وارسته و تیزهوش و آزادمنش و آزاد اندیش بود و تحت تاثیر اندیشه های متحجرانه قرار نمی گرفت.
وی به سال 1050 یا 1049 هجری قمری در اصفهان در گذشت و مزار او در قبرستان تحت فولاد اصفهان است.
میرفندرسكی مردی بی پیرایه بود؛ و از این رو، وصیت كرد كه بر قبرش ساختمانی نسازند و قبرش در زیر تابش آفتاب و در كنار آب روان باشد. اكنون نیز مزار میرفندرسكی ساختمان و بقعه ای ندارد.