یادداشت روز : مروری بر نمایشنامه « جمعه كُشی» یادداشتی تحلیلی بر نمایشنامه ی "جمعه كُشی"

نماشنامه ی ((جمعه كشی)) یكی از آثار درخشان نویسنده ی معاصر ایران ((اسماعیل خلج)) است. او این نمایشنامه را برای اولین بار در سال 1352 نوشت. جمعه كشی داستان ملال یك روز جمعه است در قهوه خانه ای در جنوب تهران.

1396/09/19
|
17:46

نویسنده: پوریا موسوی

برای آغاز، در توضیحی كوتاه می توان گفت : نماشنامه ی ((جمعه كشی)) یكی از آثار درخشان نویسنده ی معاصر ایران ((اسماعیل خلج)) است. او این نمایشنامه را برای اولین بار در سال 1352 نوشت. بخش زیادی از آثار خلج در دهه ی پنجاه نوشته شد. او را به همراه ((محمود استاد محمد)) می توان نمایشنامه نویسان ((قهوه خانه)) در ایران نامید. جمعه كشی داستان ملال یك روز جمعه است در قهوه خانه ای در جنوب تهران.
اما دلیل و لزوم انتخاب این متن برای تحلیل و همچنین اهمیت رویكرد نوشتار حاضر به جمعه كشی را می توان اینگونه بیان كرد: جریان تئاتر قهوه خانه ای خلج و استاد محمد شاخصان آن محسوب می شوند، به علاوه تعداد دیگری از نویسندگان همان عصر و زمان مثل نعلبندیان، آستیم و شاید چند نفر انگشت شمار دیگر، از آن جهت اهمیت دارند كه در زمان اوج رشد جریا تئاتر آوانگارد غرب در ایران ، وارد آن نشده و از جامعه ی ایران، با تمام مشخصاتی كه داشت نوشتند. یا دربیان بهتر آنچه را زیسته بودند و فهمشان را از جامعه شكل می داد تبدل به تئاتر كردند.
نوشتار حاضر با توجه به همین وجه دست به انتخاب یكی از آثار مهم خلج زده است و برای بررسی آن دست بر مفاهیم ((خود)) و ((دیگری)) گذاشته تا بتواند نگاهی تحلیلی بر بازنمایی جامعه در نمایشنامه از این طریق داشته باشد.

آنچه در این متن آمده حاصل سوال های ذیل است :
1- مفاهیم ((خود)) و ((دیگری)) در نمایشنامه (جمعه كشی) چگونه در هیات شخصیت اصلی و شخصیت مقابل او ساخته می شود؟
2- چه عناصری تمییز دهنده مفاهیم ((خود)) و ((دیگری)) در جمعه كشی هستند؟
نوشتار حاضر سعی دارد تا پاسخ سوال های فوق را از طریق بررسی نسبت شخصیت اصلی نمایشنامه به مثابه ((خود)) و شخصیت مقابل اش به مثابه ((دیگری)) با مفاهیم زیر بدهد :
1- زمان
2- مكان
3- مرز
4- وطن
5- خانه
6- حكومت
7- دولت
8- زبان
9- مرد بودگی
10- زن بودگی
11- پوشش

آنچه كه باید در گام اول مشخص كرداین است كه شخصیت اصلی و شخصیت مقابل وی در نمایشنامه جمعه كشی چه كسانی هستند؟ آنچه كه در پاسخ این سوال می توان بیان كرد این است كه : با توجه به جریان نمایشنامه، ویژگی های شخصیتی افراد، كنشگری و اثر گذاری در درام و نتیجه ی هرصحنه، نیز نتیجه یا پایان نمایشنامه، نمی توان برای شخصیت اصلی این اثر مشخصا یك فردرا انتخاب كرد. به عبارت دیگر می توان گفت تعدادی یا یك گروه از اشخاص این نمایشنامه به دلیل همعرض بودن در بسیاری از ویژگی های شخصیتی، مثل ویژگی های روانی، فیزیكی،خواست، نیاز، ویژگی های اجتماعی-مثل طبقه، شغل، فرهنگ و...- همچنین تاثیر در شكل گیری درام و كنش های آن، می توانند به عنوان اشخاص اصلی در نظر گرفته شوند. همه ی این اشخاص تقربا در یك سطح نسبت به مسئله اصلی نمایشنامه دست به كنش می زدند. همه ی آن ها با هم دست به ستیز علیه وضع موجود می زنند. همه شان در یك سطح درگیر ملال روز جمعه هستند. این دسته از اشخاص شامل : قهوه چی، آقای احمدی،راننده، و دوچرخه ساز هستند.
اما در مورد شخصیت مقابل نیز می توان چنین وضعیتی، همچون شخصیت اصلی را مشاهده كرد. البته بااین تفاوت كه گروه یا دسته ی شخصیت مقابل، تنها یك نمونه یا نماینده از خود را در نمایشنامه حاضر دارد. مابقی این گروه در جهان واقع حضور دارند و نه در حیات ثانویه جهان كه در این جا به شكل نمایشنامه در آمده. ((آقای همتی)) صاحب قهوه خانه ای كه نمایش در آن رخ می دهد، نماینده ی این گروه است.
اما سوال اینجاست كه وجه ممیز این دو طرف چه چیزی است؟ به عبارت دیگر نویسنده چگونه این تمایز را ایجاد كرده است؟
آنچه كه می توان در این مورد بیان كرد، تاكید نویسنده بر تفاوت طبقه اجتماعی و تقابل حاصل از این تفاوت است. این وجه تمیز تفاوت های متعددی را در بر می گیرد. تفاوت و نیز قرار گرفتن این دو قطب متمایز در یك فضا و در ارتباط با هم موجب اصطكاك و در نهایت شكل گیری دو قطب می شود كه با هم در ستیز اند.
تمایز ((خود)) و ((دیگری)) در جمعه كشی در موارد متعددی متجلی می شود. شغل، میزان درآمد، بهرمندی از سواد و علم، دسترسی به وسایل ارتباط جمعی و ... اما یكی از اساسی ترین مسائلی كه در این تمایزات به آن اشاره می شود و كمتر نمایشنامه ای به آن پرداخته به حوزه ای از فرهنگ باز می گردد و آن فرهنگ غذاست. از ابتدای نمایشنامه اساسا مفهوم خود و دیگری بر اساس تمایز در غذای مصرفی ساخته می شوند. ((قهوه چی)) شخصیت ((اقای همتی)) را (( یك آقای شكم سیر)) توصیف می كند. و از طرف دیگر ((آقای احمدی)) شخصیتی كه یك ماه است در طهران به دنبال آدرسی واهی سرگردان شده، غذای خود را در بهترین حالت دیزی توصیف می كند. این در حالی است كه پیشتر در ابتدای نمایشنامه،((آقای همتی)) (چلوكباب خور) و كارگر ها، كاسب كار ها، عمله ها و دانشجو ها (دیزی خور) معرفی می شوند.
تمایز مفهوم خود و دیگری را می توان در مسائل ایشان، خواست ها و نیاز های ایشان یافت.دو قطب كه یكی درگیر حداقل هاست و دیگری درگیر انتخاب میان حداكثر ها.در حقیقت خود و دیگری در این نمایشنامه بر اساس خواست ها،نیاز ها و كنش ایشان نسبت به نیاز از هم متمایز می شوند. هرچند كه یك عنصر مشترك در این دو قطب وجود دارد و آن ملال است. ملالی كه سراسر جهان درام را فرا گرفته و حتی ((آقای همتی)) نیز درگیر آن است.

بررسی نسبت مفاهیم یاد شده با ((خود)) و ((دیگری)) در نمایشنامه جمعه كشی

زمان :
سوال مهم در مورد مفهوم زمان این است كه : زمان در نمایشنامه جمعه كشی چگونه ساخته می شود و ((خود)) و ((دیگری)) چگونه در نسبت با زمان از هم متمایز می شوند؟
جمعه كشی داستان ملال انسان است در روز جمعه. ملال روز جمعه زمان را در نمایشنامه می سازد. اساسا جمعه خود مفهومی زمان مند است كه برای فرهنگ ایرانی معنایی مشخص دارد. ملال روز تعطیل در همه ی فرهنگ ها حضور دارد. همچون یكشنبه های غمگین در فرهنگ مسیحی و یا ملال شبات در فرهنگ یهود كه اتفاقا در نمایشنامه هم به آن ها اشاره می شود. اساس این نمایشنامه مواجهه ی اشخاص با این ملال است . در حقیقت ما كنش اشخاص نسبت به این ملال را جستجو می كنیم. حال سوال این است كه ملال در جمعه كشی برای شخصیت اصلی و شخصیت مقابل در یك سطح است؟ آیا تنها یكی از این دو درگیر ملال است؟ یا ملال هر دو را در بر گرفته؟
ملال در جمعه كشی همه ی اشخاص نمایشنامه با طبقه های اجتماعی متفاوت را در بر گرفته است. دارا و ندار درگیر آن اند . حال یكی درگیر حداقل هاست و دیگری در سطح بالا تری درگیر است. اما آنچه مهم است كنش اشخاص نسبت به ملال و نتیجه ی در برگیرندگی این ملال است.
جمعه ی ملال انگیز، پیش نرونده كه روزی همچون یك سال توصیف می شود در عین جمودی كه به تصویر می كشد موجبات یك كنش را هم فراهم می كند. در حقیقت ملال روز جمعه زمانی است برای مواجهه با آن و درك و نهایتا رسیدن به آگاهی در مورد وضع موجود. در بیان بهتر مواجهه با امر روزمره و اعتراف به آن . همانگونه ((دوچرخه ساز)) بیان می كند. او روز های دیگر هفته را با كسی صحبت نمی كند. سرش پی كار خود است و با تعمیر دوچرخه یا روزمرگی خود وقت می گذراند. حال این كه در جمعه از طریق مواجهه با این ملال و رسیدن به آگاهی، دست به كنش و ستیز علیه وضع موجود و مسبب آن یعنی نماینده مفهوم دیگری - آقای همتی- می زند. این مسئله را می توان در تك تك اشخاص گروه شخصیت اصلی به دو شكل مشاهده كرد:
- كنش مستقل اشخاص علیه وضعیت موجود
قهوه چی
دوچرخه ساز
- حمایت از كنش اشخاص علیه وضعیت موجود
اقای احمدی
راننده
دوچرخه ساز
• (دوچرخه ساز در هر دودسته جای می گیرد.)
می توان گفت امر روزمره طبقه كارگر را از آگاهی دور می كند و نهایتا موجب انفعال ایشان نسبت به شرایط موجود می شود. كه البته این نگاه یك نگاه ماركسیستی است كه می توان آن را در این نمایشنامه خوانش كرد.
مفاهیم ((خود )) و ((دیگری)) در جمعه كشی هر كدام با كنش نسبت به امر روزمره و ملال روز جمعه، نیز رسیدن به آگاهی از یكدیگر متمایز می شود. آنچه كه ساخته می شود كنش شخصیت اصلی نسبت به وضع موجود به عنوان طبقه كارگر است و انفعال طبقه سرمایه دار. زیرا انگار با تمام ملال موجود از اوضاع راضی است. در جمعه كشی طبقه سرمایه در مفهوم دیگری درگیر ملال سرمایه ساخته شده است.

مكان:
ابتدا باید پرسید مفهوم مكان در جمعه كشی چگونه ساخته می شود؟
ماهیت مكان-قهوه خانه- به صورت مجرد از نمایشنامه، فضایی عمومی است. فضایی كه در ابتدای نمایشنامه هم تصویر می شود به همین گونه است. فضایی عمومی كه عده ای به عنوان مشتری در آن هستند و هنوز شناختی از ایشان داریم. فقط چند دیالوگ كوتاه از اشخاص به جز قهوه چی و آقای همتی شنیده می شود.
اما آنچه در ادامه رخ می دهد تغییر مفهوم مكان از شكل عمومی به خصوصی است. تا جایی كه مكان تبدیل به محلی برای درد دل كردن، عرق خوردن و ستیز با یكدیگر می شود.
قهوه خانه فضایی است برای اجتماع اشخاص طبقه كارگر جامعه ، اشخاصی از جنس شخصیت اصلی نمایشنامه ودر عین حال مكانی است تحت اختیار طبقه ی بالای جامعه، افراد سرمایه دار و یا در بیان بهتر اشخاصی از جنس شخصیت مقابل.
در حقیقت تمایز میان مفاهیم ((خود)) و ((دیگری)) در اینجا با نسبت ایشان با مكان مشخص می شود. هر كدام از این اشخاص با مكان نسبتی دارند كه تلاش می كنند با تاكید بر آن خود را از یكدیگر متمایز كنند. به این ترتیب ((آقای همتی)) با تاكید بر تملك مكان به عنوان ((دیگری)) خود را از مابقی متمایز كرده و ((قهوه چی)) با تاكید بر نیروی كار خود و گرداننگی هویت بخش به مكان، ((آقای احمدی)) با تاكید بر پناه آوردن به قهوه خانه و فرار از سرگردانی، ملال، بی كاری، و گرسنگی، دوچرخه ساز با تاكید بر حمایت از كنش ((قهوه چی)) به واسطه همدردی و همطبقه بودنشان و راننده با تاكید بر حمایت از ((آقای احمدی)) و همراهی اش خود را از ((دیگری)) متمایز می كنند.

زبان
جمعِ اشخاص اصلی در نمایشنامه به واسطه طبقه اجتماعی كارگری از شخصیت مقابل متمایز می شوند. هرچند مشخصا كلمات متفاوت متعددی به كار نمی رود. اما دیگری در جایگاه نماینده ای از جامعه سرمایه دار سعی دارد در زبان خود دانش، قدرت، توانایی، غرور و... را ارائه كرده از این طریق خود را متمایز كند. ((دیگری)) در جمعه كشی به واسطه ی داشته ها و سرمایه اقتصادی و اجتماعی از نوعی زبان استفاده می كند كه همخوان با طبقه ی مالك در بافت اجتماعی ایران است.
این درحالی است كه در گروه اشخاص اصلی همین مسئله، یعنی سرمایه اجتماعی یا سرمایه فرهنگی و سرمایه اقتصادی شكلی از زبان را برای ایشان ساخته كه آنها را از ((دیگری)) متمایز می كند. زبان میان ((خود)) و ((دیگری)) در جمعه كشی در بیان خواست ها و نیاز های ایشان نیز قابل تشخیص و تمییز است. تمایزی كه باز هم بر اساس تفاوت طبقاتی ساخته می شود.
به طور مثال ((دوچرخه ساز)) در بیان خواست ها و نیاز های خود از عباراتی مثل : شام خوردن، سینما رفتن، رادیو گوش دادن، انتظار خانواده برای غذا از بیرون گرفتن، تامین جهاز دختران و ... استفاده می كند. ((قهوه چی)) دوست دارد با ماشین به سر كار بیاید، از توانایی پس انداز كردن، افزایش دستمزد كارگری می گوید در حالی كه ((آقای همتی)) خواست و نیاز اش استراحت در باغی در شهرستان به دور از همهمه ی شهری است.

خانه :
مفهوم ((خانه)) در جمعه كشی متناظر بر اشخاص اصلی است. یعنی خانه از سوی ایشان تعریف می شود و شخصیت مقابل در جایگاه (( دیگری)) توصیفی از خانه ارائه نمی كند تا وجه تمایز ساز با شخصیت اصلی را بسازد.
مفهوم خانه تنها در صحبت های ((دوچرخه ساز)) ((آقای احمدی. خانه برای طبقه كارگر و در صحبت های ((دوچرخه ساز)) جایی است كه باید مخارج آن را تامین كند جایی است كه حتی از آن دوری می جوید كه انتظار از او برداشته شود. مفهوم خانه در ارتباط با مفهوم مسئولیت برای مرد و بار اقتصادی برای گردانندگی ساخته می شود. همچنین خانه برای طبقه كارگر مكانی با هویت مادی است. این تعریف را می توان در بیان ((قهوه چی)) در مورد دارایی های ((آقای همتی)) مشاهده كرد.
اما یكی از اصلی ترین توصیفات از مفهوم خانه برای شخصیت اصلی در جایگاه ((خود)) مفهومی است كه ((آقای احمدی)) ارائه می كند. او خانه را به مفهوم جان پناه توصیف می كند. جان پناهی كه كارگر بیكار آن را از دست داده. خانه ای وجود ندارد. شغلی نیست كه خانه ای باشد. برای ((آقای احمدی)) مفهوم خانه از بین رفته است. سرپناه او به بیان خودش آسمان است. انگار خانه برای او تمام دارایی بوده كه آن هم از دست رفته است. انچه جالب توجه است به بیان خود اشخاص اصلی و به خصوص ((آقای احمدی)) سكوت ایشان در مقابل از دست دادن است.

حكومت
در این نمایشنامه مفهوم حكومت تنها در صحنه های ابتدایی تبیین می شود و آن هنگامی است كه ((آقای همتی)) تاریخچه قهوه خانه ها را بیان می كند. در قسمتی از حرف های او هنگامی كه از دوره های صفویه، قاجاریه، درباریان و سفرا و رجال سیاسی صحبت به میان می آید اشخاص حاضر یعنی شخصیت های اصلی با هر بار آمدن نام یكی از ایشان بلند لفظ : ((خدا بیامرزا)) را تكرار می كنند. به این ترتیب می توان گفت شخصیت اصلی نمایشنامه جمعه كشی كه یك جمع از طبقه كارگر هستند همگی مفهوم حكومت ها را در شكل از بین رونده توصیف می كنند. از منظر ((خود)) حكومت ها باقی نخواهند ماند و همه شان از بین خواهند رفت. این در حقیقت نقد به شیوه ی حكومت های سابق است. حكومت هایی كه در آن كارگر همیشه فقیر بوده و حالا كارگران این دوره با آگاهی نسبت به ملال و روزمرگی پیش آمده می خواهند علیه آن و سرمایه داران برای به دست آورد حق خویش دست به كنش بزنند. مفهوم ((خود)) در اینجا به عنوان توده جامعه ((دیگری)) را همچون نهاد حكومت می بیند و می خواهد به آن بشورد. آنجا كه ((دوچرخه ساز)) سخن از اتحاد تمام شاطر ها به میان می آورد تصویری از سرمایه داران را رائه می دهد كه در این صورت به دست و پای كارگران خواهند افتاد و جزئی از (خدا بیامرز ها ) خواهد بود.

دولت :
دولت از منظر شخصیت اصلی نمایشنامه در جایگاه ((خود)) به عنوان نهادی سودجو و بی انصاف توصیف می شود. دولتی كه گوشت خراب را به دست مغازه داران می دهد. گوشت سوخته و یخ زده.
آنچه كه در اینجا اهمیت دارد كنش شخصیت اصلی در مقابل این عمل از سوی نهاد دولت است. او با بیان این مسئله- و ازسوی دیگر سكوت شخصیت مقابل در این مورد- خود را از ((دیگری)) متمایز می كند.
لازم به ذكر است اگرچه به جز مورد مذكور، در طول نمایشنامه جای دیگری به نهاد دولت اشاره نمی شود، اما در حقیقت اصلا مفهوم ((دیگری)) برای شخصیت اصلی تماما در هیات ((آقای همتی)) ظاهر شده است. به بیان بهتر شوریدن و ستیز علیه ((آقای همتی)) به عنوان صاحب قهوه خانه ی بازنشسته ی ارتش، دارای ملك و املاك زیاد كه به حقوق كارگر خود رسیدگی نمی كند به مثابه انجام همین كنش ها علیه دولت و حكومت است.

مرد بودگی
مفهوم مرد برای شخصیت اصلی نمایشنامه جمعه كشی سراسر یك كارگر زحمت كش بی مزد و حقوق است. كسی كه باید كار كند تا زنده بماند كسی كه تفریح ندارد. درگیر ملال است ، دانش و سواد ندارد چون باید كار كند، باید جهاز دختر بدهد، او تنها مسئول زن و فرزند خود است و تنها شانسی كه دارد این كه تر و خشك كردن بچه با او نیست ، اگر علیه صاحب كار بشورد از كار اخراج می شود و بعد تر باید با حقوق كمتر كار كند. مرد بودن از سوی شخصیت اصلی در فهم ملال زده ، خسته و منفعل تعریف می شود. اگرچه از شوریدن و ستیز صحبت می كند. اما نهایتا دست به كنش نمی زند. در خود همه چیز را فرومی خورد تا حقوق اش را از دست ندهد. و چاره ای برای رهایی از ملال ندارد مگر پناه آوردن به ((عرق خوردن))

زن بودگی
زن در جمعه كشی را می توان به معنی واقعی كلمه ((خانه دار)) معرفی كرد وظیفه ی او تر و خشك كردن بچه است. آنچه در جمعه كشی در مورد مفهوم زن می توان دید این است كه زن اینبار فدا كار و بلاكش خانواده هم تصور نمی شود. او كسی اس كه از مرد توقع دارد كه برایش خرج كند. به قول ((دوچرخه ساز)) : (اینو بخر، اونو بخر) حرف اوست با مرد. زن به عنوان موجودی منفعل تصویر می شود.

دسترسی سریع