"كبوتروگنجشك ها"

روی هلالی بالای درخت -جاییكه دو گنجشك خسته نشسته بودند- جایی برای كبوتر غریب نبود؛ولی كبوتر سوسكی گم شده نشست.
گنجشكها سعی كردند به كبوتر غریب اهمیت ندهند ولی جای تنگ رو شاخه هلالی گنجشك ماده را وادار به حرف زدن كرد!

1396/08/17
|
17:38

نویسنده:م_عابدین نژاد

رو شاخه های درخت سرو امام زاده،
جایی برای نشستن كبوتر خسته نبود.
روی هلالی بالای درخت -جاییكه دو گنجشك خسته نشسته بودند- جایی برای كبوتر غریب نبود؛ولی كبوتر سوسكی گم شده نشست.
گنجشكها سعی كردند به كبوتر غریب اهمیت ندهند ولی جای تنگ رو شاخه هلالی گنجشك ماده را وادار به حرف زدن كرد!
گنجشك مادرگفت: كپی جان اون پسره ی كنار باغچه رو می بینی؟
گنجشك پدر گفت: می بینم پری جان. می بینم.
الان دو ساعته داره مارو می پاد!
بله پری جان. دقت كردم بهش.
فك می كنی چه نقشه ای داره؟
نترس پری جان. پسرای انقدری با گنجشكا كار ندارن.
پس كپی جان واسه‌چی به ما زل زده؟
بزار بهت بگم. ای پسرا خیلی از كفترا خوششون می یاد.
واسه چی؟
چون كفترا گوشت خوشمزه ای دارن.
وای كپی جان خوش بحال ما كه كفتر نیستیم.
آره پری جان.
خوش بحال ما.
بعد دوتا گنجشك سر در گوش هم گذاشتند و با ملودی قشنگ گنجشكی حرفهای عاشقانه زدن.
كبوتر غریب اما نگران شد‌. بپایین نگاه كرد و پسرك را دید. پسرك واقعا به هلال روی درخت نگاه می كرد.
كبوتر غریب یك دم فكر كرد پسرك چگونه اورا خواهد گرفت و بر خود لرزید. آنگاه پر كشید و تن خسته خویش به آسمان سپرد.
گنجشكها به آواز آدمی گفتند چه كبوتری.
و بر هلال درخت رقصیدند.
آنگاه با خود گفتند : كفتر احمق.
"بر روی درخت امام زاده هیچ پسركی-هرچند تند خو-به گرفتن كبوتران فكر نمی كند."
از دورتر كه نگاه می كردند كبوتر در آسمان محو می شد.
صدای خنده گنجشكها هنوز بر درخت سرو امام زاده شنیده می شود.

دسترسی سریع