جهانِ ما به گونه ای است كه هیچ چیزِ آن خوبِ مطلق و مفیدِ مطلق نیست و هرچه خوب و مفید است نسبت به چیزی یا كسی یا نسبت به شرایطی خوب و مطلوب است، اما به طور مطلق خوب و مفید نیست و عوارضی نیز دارد...
نویسنده: علی شالچیان ناظر
یكی از نشانه های افراد سطحی نگر مطلق انگاری است و افراد ژرف اندیش مطلق انگاری ندارند.
جهانِ ما به گونه ای است كه هیچ چیزِ آن خوبِ مطلق و مفیدِ مطلق نیست و هرچه خوب و مفید است نسبت به چیزی یا كسی یا نسبت به شرایطی خوب و مطلوب است، اما به طور مطلق خوب و مفید نیست و عوارضی نیز دارد. به عنوان مثال، مفیدترین خوراكی ها و میوه ها برای عده ای به سبب بیماری ایشان، مضر است. بهترین داروها برای برخی مناسب است؛ اما با توجه به شرایط برخی، مناسب نیست. هیچ دارویی در جهان وجود ندارد كه برای همه انواع بیماری ها و در همه شرایط مفید باشد.
همچنین، هر چیزی كه در این جهان برای ما نامطلوب است بد مطلق نیست و فوایدی نیز نسبت به چیزی و در مواردی و در شرایطی دارد. در واقع، مفید بودن و مضر بودن در نسبت چیزی با چیزی دیگر معنا پیدا می كند و محقق می شود.
مولانا در مثنوی، مثال های مختلفی در این باره بیان می كند؛ از جمله اینكه: زهر مار برای مار مایه كمال و حیات است و برای ما انسان ها كشنده است. آب دریا برای موجودات آبزی مایه حیات است؛ اما برای موجوداتی كه در خشكی زندگی می كنند فرو ماندن در آب سبب هلاكت است. وی در این باره نتیجه گیری می كند:
پس بد مطلق نباشد در جهان ***** بد به نسبت باشد این را هم بدان
امام علی (ع) فرموده است كه دنیا سرایی است كه خوشی آن آمیخته با ناخوشی و زندگی آن آمیخته با مرگ و شیرینی آن آمیخته با تلخی است. (نهج البلاغه، دشتی، خطبه 113)
عزیزالدین نسفی، صاحب كتاب "الانسان الكامل" ، در این باره نوشته است:
"گُل و خارِ این وجود با هم است و نوش و نیشِ این وجود با یكدیگر؛ و به هرجا كه فرود میآیند و از هرجا كه كوچ میكنند باهم اند؛ پس اگر گُل میطلبی خار با وی است و اگر نوش می خواهی نیش با وی."
شیخ اكبر، ابن عربی، در كتاب "الفتوحات المكیة" در این باره نگاشته است:
"در هستی، هیچ چیزی مطلق نیست؛ زیرا در عالَمِ امكان اقتضایِ وجودِ موجودی مطلق نیست. " (الفتوحات المكیة ، ج1، ص 665)
پس انسان اندیشمند و دل آگاه با دانستن این موضوع تلاش می كند كه مطلق نگری را در همه جنبه هایِ زندگی كنار بگذارد و توقعش از خودش و از دیگران و از جهان، مطلق نباشد. از آنجا كه هیچ چیزی مطلقا مفید و هیچ چیز مطلقا مضر نیست، هر عملی نیز عوارضی را در پی دارد و نباید توقع داشت كه كاری بدون عوارض باشد.
پس انسان خردمند همواره باید اولویت سنجی كند و مطابق اولویت سنجی رفتار كند. در روایتی از امام علی (ع) نقل شده است كه فرمودند: عاقل آن كسی نیست كه فقط خوبی را از بدی بشناسد و تشخیص دهد؛ بلكه عاقل آن كسی است كه وقتی در میان دو شر قرار گرفت و راه گریزی نبود آن شری را كه بهتر است (شرش كمتر است) تشخیص دهد. (بحار الأنوار، ج75، ص 6)
این كلام امام علی (ع) دلالت بر این نكته دارد كه ما در مواردی بین دو راهی قرار میگیریم كه یكی بد است و یكی بدتر است و راه دیگری وجود ندارد و انسان خردمند در چنین مواردی بد را از بدتر كه كم زیان تر است، تشخیص می دهد؛ و ترجیحِ بد بر بدتر در واقع پیمودن راه خیر محسوب می شود.