وقایع روز چهارم محرم الحرام

در روز چهارم محرم سال 61 هجری قمری، ابن زیاد مردم كوفه را در مسجد جمع و در سخنرانی خود مردم را برای شركت در جنگ با امام حسین علیه ‏السلام تشویق و ترغیب كرد.

1402/04/31
|
10:53

به دنبال آن 13 هزار نفر در قالب 4 گروه كه عبارت بودند از:
1. شمر بن ذی الجوشن با 4 هزار نفر؛
2. یزید بن ركاب كلبی با 2 هزار نفر؛
3. حصین بن نمیر با 4 هزار نفر؛
4. مضایر بن رهینه مازنی با 3 هزار نفر.
به سپاه عمر بن سعد پیوستند.
بهم پیوستن این نیرو‌های از روز چهارم تا دهم محرم بوده است.
واما روضه‌ی شب چهارم محرم متعلق به فرزندان حضرت زینب سلام الله علیها، حر و مسلم علیهم السلام است و شهادت این عزیزان مورد توجه قرار می‌گیرد.
محمد و عون دو فرزند حضرت زینب كبری و عبدالله بن جعفر طیار (ع) بودند، وقتی حضرت اباعبدالله (ع) از مكه به قصد شهر كوفه خارج شد، عبدالله بن جعفر (ع) نامه به این مضمون به حضرت نوشت: شما را به خدای متعال سوگند می‌دهم كه از این سفر منصرف شوید، زیرا من می‌ترسم كه به واسطه این سفر، شما را به شهادت رسانیده و اهل بیت شما آواره شوند، اگر كشته شوید، نور اهل زمین خاموش خواهد شد، شما امروز پناهگاه و پیشوای مؤمنان و مقتدای هدایت یافتگان هستید، پـس در این سفـر شتاب مكنید و من هم به دنبال نامه ام به شما خواهم پیوست.
این نامه را به وسیله دو پسر خود محمد و عون به خدمت آن حضرت فرستاد و خود به نزد عمر و بن سعید فرماندار مدینه رفت و از او خواست كه امــــان نامه‌ای برای ابی عبدالله (ع) بنویسد و از او بخواهد كه از این سفر باز گردد.
عمر و بن سعید امان نامه‌ای برای آن حضرت نوشت و وعده پاداش و احسان داد.
عبدالله بن جعفر امان نامه را به همراه برادر خود یحیی بن سعید برداشت و به سوی امام به راه افتاد و در میان راه به حضور امام رسیدند وامان نامه را تقدیم داشت. حضرت نپذیرفت و فرمود: من پیغمبر خدا را در خواب دیدم و به من دستور داد تا به سفر خود ادامه دهم.
سپس حضرت جواب نامه عمروبن سعید را نوشت و آن را شاید به عبدالله بن جعفر داده باشد. عبدالله، چون از انصراف امام مأیوس شد، به فرزندان خود عون و محمد سفارش كرد كه در طول سفر و جهاد در ركاب آن حضرت باشند و خود با یحیی بن سعید بازگشت.
در روز عاشورا، وقتی نوبت به جوانان هاشمی رسید. فرزندان زینب كبری (سلام الله علیها) نیز خود را آماده قتال كردند.
حضرت زینب (سلام الله علیها) در این موقع كه فرزندان دلبند خود را راهی قتال با دشمنان دین و قرآن می‌كرد، حالتی دگرگون داشت.
او عقیله بنی هاشم است. او نائبة الامام است. در حقیقت او شریك كربلای حسین علیه السلام است. نه بدین جهت كه بنابر نقل، فرزندان خود را با دست خود كفن پوش و فدیه راه حسین علیه السلام كرده، كه از لحظه‌ای كه از دامن زهرای مرضیه سلام الله علی‌ها پای به عرصه وجود گذاشته، دیده به دیدار حسین علیه السلام باز كرده است.
بسیاری می‌گویند: زینب كبری سلام الله علیها، دو فرزند خود را مهیای نبرد كرد و به آن‌ها تعلیم داد كه اگر با امتناع آن حضرت مواجه شدید – كما اینكه آن مظلوم حتی غلام سیاه را از قتال بر حذر می‌داشت – دایی خود را به مادرش فاطمه سلام الله علی‌ها قسم دهید تا اجازه میدان رفتن بگیرید.
امام راضی نشده و مخالفت می‌فرماید؛ عقیله بنی هاشم زینب كبری (س) بی درنگ عرض می‌كند: برادر به حق مادرم، اذن میدان به فرزندان خواهرت بده. پسران نیز این درخواست و سوگند را مؤثر یافته و می‌گویند: دایی جان، به حق مادرت فاطمه زهرا (س) اجازه بده.
امام صورت خواهر زاده‌های خود را می‌بوسد و اجازه نبرد به آن دو می‌دهد.
آن دو بزرگوار پیاده به میدان نبرد رهسپار می‌شوند، ابن سعد آن‌ها را شناخته و با صدای برخاسته از شگفـتی می‌گوید: (عَجَبا لِلرَحِمِ) یعنی شگفت از این پیوستگی خواهر و برادری بین حسین و زینب علیهما السلام.
پس، ابتدا محمد بن عبدالله بن جعفر به میدان آمد و این رجز را سر داد:
اشكوا إلی اللهِ منََ العدوانِ
قِتل قومٍ فی الوری عمیانِ
قَد تركوا معالِمَ القُرآنِ
و مُحكمَ التَنزیلِ و التِّبیانِ
وَ اَظهروا الكُفرَ مَعَ الطُّغیانِ”
به خداوند شكایت می‌كنم از دشمنی دشمنان، قوم ستمگری كه كوركورانه به جنگ با ما برخاسته اند. نشانه‌های قرآنی را كه محكم و مبیّن و آشكار كننده كفر و طغیان است را ترك كردند و پس از نبردی نمایان، به شهادت رسید.
پس از او، برادرش عون بن عبدالله جعفر راهی نبرد شد و خود را اینگونه معرفی كرد:
اِن تُنكرونی فَانا بنُ جعفرٍ
شهیدُ صِدقٍ فی الجنانِ الازهر
یطیرُ فی‌ها بجناحٍ اَخضرٍ
كَفی بِهذا شَرَفاً فی المحشرِ
"اگر مرا نمی‌شناسید من فرزند جعفر طیار هستم كه از سر صدق به شهادت رسید و در بهشت نورانی با بال‌های سبز پرواز می‌كند. برای من از حیث شرافت در محشر همین كافی است. "
عـون پس از نـبردی دلیرانه به دست عبدالله بن قُطنَه به شهادت می‌رسد و فدایی راه حضرت حسین علیه السلام شد. سید الشهدا علیه السلام برجسد این دو برادر حضور یافته و آن‌ها را به سینه چسبانیده و به خیمه شهدا می‌رساند.
تمام اهل حرم بیرون می‌آیند مگر مادرشان زینب كبری (س) كه درون خیمه می‌ماند و می‌فرماید: می‌ترسم كه از بی طاقتی ضجه كشم و برادرم از من شرم كند و ناراحت و غمگین شود.
شهدای كربلا، در پایین پای حضرت حسین (علیه السلام) مدفونند و به احتمال قوی این دو دلداده نیز در همانجا پروانه شمع محفل حائر حسینی هستند. البته در 12 كیلومتری كربلا بارگاهی كوچك منصوب به عون ابن عبدالله وجود دارد كه ملجأ زائران است. برخی را عقیده بر این است كه این مرقد یكی از نوادگان امام مجتبی (علیه السلام) به نام عون است.‏

دسترسی سریع