گفتگو با محمد درودگری در برنامه چاپ اول
او در آغاز گفت رمانش یك رمان پلیسی است. رمانی شبیه به آن چه از ادگار آلن پو خوانده و می خوانیم. او در ادامه گفت : رمان پلیسی یك ركن حقیقت طلبی دارد كه در اثر من هم این عنصر دیده می شود.ر
در تعریفِ یك كلمهایِ بهتر است بگویم این كتاب یك "رُمان پلیسی" است. اگرچه اصرار دارم بگویم كه اینطور نیست. یعنی دقیقن این تعریف نیست. شما یك رمان میخوانید با داستانی پلیسی.
حرف آخر اینكه راوی داستان یك ابلهِ در مخمصه افتاده نیست، یك آلكاپونِ شریر و چموش كه بتواند زمین را به آسمان بدوزد، هم نیست. راوی "آدم" این روزگار است، گاهی تقلایی میكند و به در بسته میخورد، گاهی میتواند قانون و قدرت را هم دور بزند. راوی باهوش است، طناز است، كمی دونژوان است، اما اصلن مصنوعی و احمقانه نیست.
او در ادامه در مورد تجربه زیسته خود صحبت كرد و گفت : اگرچه مضمون رمان مواد مخدر است اما من به لحاظ داستانی با آن غریبه نبودم چرا كه معضل مواد مخدر همیشه در كشور ما وجود داشته و آسیب های زیادی وارد كرده كه كم و بیش همه از آن آگاهیم.