گفتگو در مورد سهراب سپهری در برنامه هنرنامه
حمیده رستگار دوست در این برنامه گفت :
سپهری ركورد دار تابلوهای نقاشی مدرن ایران است. همین سادگی در آثار اوست كه طرفداران زیادی را در سرتاسر جهان پیدا كرده است.رستگار دوست در ادامه گفت:
یكی از جذابترین ویژگی های شعر سهراب سپهری ایجاد تصویرهای زیبا و دلنشین است، به گونهای كه می توان اشعار او را تابلویی نقاشی شده از طبیعت دانست.
سادگی، صمیمیت و صداقت اشعار سپهری برآمده از شخصیت او بود. سهراب شاعر و نقاش بلند آوازه معاصر است. او در تقسیم بندیهای شعر در میان شاعران نوپرداز یا نیمایی قرار میگیرد و از این جهت جایگاهی ممتاز و شایسته در بین انبوه شاعران نوپرداز دهههای 40 و 50 دارد. سپهری در زندگی شخصی انسانی عارف مسلك، گوشهگیر، متواضع و به نوعی شهرگریز بود؛ در واقع از عوارض زندگی شهری و ماشینی كاملاً رویگردان بود و بیشتر اوقات فراغت خود را در دشتها و باغهای اطراف كاشان مانند گلستانه، چنار و مشهد اردهال طی میكرد.
هنر سهراب این است كه همان حرفهای سنتی عرفانی و اخلاقی را به زبان دیگری بیان كرده است. برای نمونه در شعر سنتی گفتهاند مردم آزاری نادرست است. سپهری همین مضمون را اینگونه بیان میكند: آب را گل نكنیم در فرودست انگار كفتری میخورد آب. بنابراین مفاهیم در شعر سپهری همانهایی است كه شاعران سنتی به آن توجه داشتهاند، اما او آنها را به زبان تازهای بیان كرده است. موفقیت سپهری این بوده است كه سخنان مكرر عارفان، شاعران و اندیشمندان پیش از خود را به زبان گل شبدر، كركس، لاله و شقایق بیان میكرد.
توجه به سیاست در اخلاق سپهری جایی نداشت او نسبت به سیاست گریزپا بود. گفتهاند كه دربار شاه از او دعوت كرد تا برای ملاقات و گفت و گوی هنری به آنجا برود اما قبول نمیكند. علاوه بر این در افتتاح نمایشگاههای نقاشی كه ممكن بود مقامات سیاسی حضور یابند، غایب میشد و خود را به اهل سیاست نشان نمیداد. در جایی گفته كه "من قطاری دیدم كه سیاست میبرد و چه خالی میرفت"؛ در اینجا تهی بودن سیاست را بیان میكند. بر همین اساس برخی منتقدان سپهری از جمله شاملو گفتهاند كه او از زندگی و اجتماع خود كاملاً فارغ بود، اما اینگونه نبوده است. سپهری غصه و اندوه مردم و گرفتاریهای سیاسی جامعه خود را بیان میكرد. علاوه بر این در برخی از اشعار او اشارات دیگری هست كه حتی میتوان از آنها تأویل و برداشت سیاسی كرد و این نشان میدهد كه سهراب اگر چه انسان گوشه گیر و منزوی بوده است اما نسبت به آنچه در جامعه میگذشت بی توجه نبود.