كتاب های برفی برای روزهای سرد زمستان

معرفی كتاب با حال و هوای برفی در فضای مجازی رادیو فرهنگ برای شب های بلند زمستانی شما

1401/10/03
|
13:36

1. شهر خرس
رمان «شهر خرس» اثر نویسنده و وبلاگ نویس سوئدی،‌ فردریك بكمن است كه اولین بار سال 2012 به انتشار رسید. این كتاب كه خواننده را در اعماق زندگی شخصیت‌هایش غرق می‌كند، توسط LibraryReads، BookBrowse و Goodreads به‌عنوان بهترین كتاب سال انتخاب شد. كتاب شهر خرس كه در اصل به زبان سوئدی نوشته شده است، یك رمان تخیلی است كه خوانندگان را به یك جامعه‌ی كوچك ناشناخته در اعماق جنگل‌های سوئد كه روح شهر از لیگ محلی هاكی متولد می‌شود، می‌برد.

پیست یخی در این كتاب، قرن‌ها پیش در مركز شهر ساخته شده و شادی و هیجان را برای مردم شهر كه به ورزش هاكی علاقه دارند به ارمغان آورده است. تیم هاكی روی یخ نوجوانان این شهر در آستانه‌ی شركت در دور نیمه‌نهایی مسابقات ملی است. تیم آن‌ها در گذشته موفقیتی كسب نكرده، اما درنهایت به دلیل بازیكنان جدید تیم با قدرت‌ها و توانایی‌های منحصربه‌فردشان، شانس پیروزی زیادی دارد.

مردم شهر خرس به بازی و بازیكنان احترام می‌گذارند، اما درست زمانی كه تیمشان یك برد بزرگ را در پیش دارد، یكی از اعضای جامعه مورد تجاوز قرار می‌گیرد و موفقیت و محبوبیت تیم به خطر می‌افتد. این كتاب فقط یك داستان درباره‌ی ورزش نیست، بلكه درباره‌ی وفاداری، امیدهایی كه یك جامعه كوچك را گرد هم می‌آورد، رازهایی كه جامعه را از هم می‌پاشد و شجاعت لازم برای یك فرد برای مقابله با تهدید‌ها هم است.

اگر به دنبال كتابی با پس‌زمینه‌ی زمستانی برای خواندن در روزهای سرد زمستان، رمان شهر خرس می‌تواند بهترین گزینه باشد.

در قسمتی از كتاب شهر خرس می‌خوانیم:

در طول زمستانی كه هفت‌ساله می‌شد، دچار چنان سرمازدگی شدیدی شد كه هنوز هم اگر نزدیكش بایستی، می‌توانی لكه‌های سفید یادگار آن سرمازدگی را روی گونه‌اش ببینی. آن روز عصر اولین بازی حقیقی‌اش را كرده بود و در آخرین ثانیه‌ها یك توپ را مقابل دروازه‌ی خالی از دست داده بود. تیم كودكان بیورن استاد دوازده به هیچ برد و این كوین بود كه همه‌ی گل‌ها را زد ولی به‌شدت ناراحت و ناامید بود. اواخر شب، والدینش فهمیدند توی رختخوابش نیست و دوازده و نیم شب همه‌ی شهر در جنگل دنبالش می‌گشتند.

2. تنهای بزرگ
كتاب «تنهای بزرگ» با عنوان انگلیسی «The Great Alone» اثر كریستین هانا اولین بار سال 2017 منتشر شد. یكی از بهترین كتاب‌های زمستانی است كه با محیط متروك و در آب‌وهوای سرد آلاسكا شما را مجذوب خود خواهد كرد.

همان‌طور كه در كتاب اشاره شده، عنوان كتاب از یك بیت از شعر رابرت جان به امانت گرفته شده است كه در این شعر از سرزمین‌های دورافتاده آلاسكا به‌عنوان تنهایی بزرگ یاد می‌شود.

داستان كتاب تنهای بزرگ زمانی شروع می‌شود كه لنی 13 ساله است و پدرش تصمیم می‌گیرد خانواده را به آلاسكا منتقل كند. ارنت آلبرایت، یك كهنه سرباز ویتنام است كه به دلیل دستگیری و شكنجه در طول جنگ دچار استرس پس از سانحه می‌شود. داستان كتاب هم درباره‌ی زنده ماندن در آلاسكا و هم در مورد روابط عاطفی سخت و پیچیده‌ی خانواده با پدری بدسرپرست و فراری است.

لنی كه شخصیتی باهوش، انعطاف‌پذیر و سرشار از شفقت دارد، گرفتار رابطه‌ی پرتنش پدر و مادرش شده و امیدوار است كه سرزمین جدید به آینده‌ای بهتر برای خانواده‌اش تبدیل شود. با نزدیك شدن به زمستان در آلاسكا، وضعیت روحی ارنت بدتر می‌شود و وضعیت خانواده رو به وخامت می‌گذارد.

در قسمتی از كتاب تنهای بزرگ می‌خوانیم:

امروز سر همین موضوع داشتند باهم بحث می‌كردند، پدر باز اخراج شده بود. لنی كلاهش را روی سرش پایین كشید. سر راهش به سمت مدرسه از جلوی بلوك‌هایی با خانه‌ها و حیاط‌های آراسته، از درختكاری‌های تاریك از اونجا فاصله بگیر، از جلوی رستوران غذاهای غذای فوری كه بچه‌های دبیرستانی آخر هفته‌ها آنجا جمع می‌شدند و از پمپ‌بنزین كه ماشین‌ها توی صف منتظر بودند تا با پنجاه‌وپنج سنت باك ماشینشان را پر كنند، رد شد. مردم آن روزها به خاطر قیمت بنزین عصبانی بودند. تا جایی كه لنی می‌توانست بگوید، بزرگ‌ترها در كل عصبانی و كلافه بودند و تعجب هم نداشت.

3. یك‌به‌یك
كتاب «یك‌به‌یك» با عنوان انگلیسی «One by One» اثر نویسنده، آموزگار و كتاب‌فروش بریتانیایی، روث ور است كه اولین بار سال 2020 منتشر شد. بارش برف در یك كلبه‌ی اسكی مجلل و روستایی در ارتفاعات آلپ فرانسه بدترین مشكل دنیا به نظر نمی‌رسد. به‌خصوص وقتی چشم‌اندازی خیره‌كننده، آتش لذت بخشی از شومینه و سرآشپزی حرفه‌ای داشته باشد. مگر اینكه آن شركت هشت همكار بوده و هر كدام چیزی برای به دست آوردن، از دست دادن و برای پنهان كردن داشته باشند.

ماجرای داستان این كتاب رازآلود در یك كلبه‌ی دورافتاده در كوه‌های آلپ فرانسه اتفاق می‌افتد؛ جایی كه گروهی از بنیان‌گذاران، سهام‌داران جوان یك استارت‌آپ فناوری مدرن مستقر در لندن به نام «اسنوپ» در تعطیلات كاری به سر می‌برند. زنی به نام «لیز» در میانشان حضور دارد كه با آن‌ها جور در نمی‌آید و معلوم می‌شود كه او سهامدار یك شركت بزرگ است.

ناگهان یك بهمن ویرانگر رخ می‌دهد و تمام مسیرهای خروجی را می‌بندد و برق، اینترنت و تلفن‌ها قطع می‌شود و همه در درون كلبه گیر می‌افتند. این اتفاق چیزی فراتر از وحشت برای افراد ایجاد می‌كند، زیرا هرچند ساعت یك‌بار، یكی از اعضای جدید تیم اسنوپ به‌صورت مرده پیدا می‌شود. با اینكه تعداد افراد درون كلبه خیلی كم هستند، اما تشخیص اینكه قاتل كیست آن‌قدرها هم كه به نظر می‌رسد، ساده نیست.

در قسمتی از كتاب یك‌به‌یك می‌خوانیم:

كمی كمك می‌كند، كمك می‌كند كه صداهای درون سرم را خاموش كنم، صداهای آن‌ها، كه مرا به این‌سو و آن‌سو می‌كشند و مرا با وفاداری‌هایشان و جروبحث‌هایشان، چپ و راست له می‌كنند. به‌جایش، اجازه می‌دهم جیمز بلانت صداهایشان را خفه كند و بارها و بارها، به من بگوید زیبایم. طعنه این جمله وادارم می‌كند به خنده، اما نمی‌خندم. در این دروغ، حس تسلی بخشی وجود دارد. ساعت یك و پنجاه‌ودو دقیقه بعدازظهر است. بیرون از پنجره، آسمان خاكستری فولادی است و حركت چرخشی دانه‌های برف آدم را خواب‌آلود می‌كند، غریب است.

دسترسی سریع