اگر شبی از شب های زمستان مسافری...

یلدای امسال را با كتاب های برفی شروع كنیم.

1401/09/28
|
21:41

كتاب اگر شبی از شبهای زمستان مسافری شامل دوازه فصل و ده داستان نـیمه‌تمام اسـت. در دوازده بخش این كتاب، خوانندهٔ كتاب از دیدگاه دوم‌شخص با خوانندهٔ مردی آشنا مـی‌شود كـه در حال خوانش كتاب اگر شبی از شب‌های زمـستان مـسافری، نـوشتهٔ ایتالو كالوینو است. مرد بعد از اتمام فـصل اول مـتوجه می‌شود كه فصل خوانده‌شده، تا انتهای كتاب به كرات تكرار شده است. مـرد كـتاب را پیش كتاب‌فروش می‌برد و در آنجا بـا خـوانندهٔ زن و مشكل مـشتركشان روبـه‌رو مـی‌شود. این دو در پی كنكاش‌ها درمی‌یابند، كتابی را كه خـوانده‌اند، نـوشتهٔ كالوینو نیست. آنان كه علاقه‌مند به ماجرای كتاب شده‌اند، تصمیم می‌گیرند ادامـهٔ كـتاب را بیابند و آن را بخوانند.
این هدف مشترك، بـاعث الفت و دوستی بین دو فـرد مـی‌شود تا جایی كه مرد بـا خـواهر دیگر زن آشنا می‌شود و به دانشگاه زن دعوت می‌شود. مرد در پی شركت در نشست دانشگاهی و آشـنایی بـا اساتیدی كه عقاید متضادی نـسبت بـه هـم دارند، نه‌تنها مـتوجه سـرقت‌های ادبی بیشمار می‌شود، بـلكه بـا انواع خواننده‌های حرفه‌ای و غیر حرفه‌ای نیز برخورد می‌كند.
او كه برای یافتن این به‌هم‌ریختگی‌ها بـه سـازمانی انتشاراتی مراجعه می‌كند، متأسفانه آنجا را بـسیار بـه‌هم‌ریخته‌تر از هر مـكان دیـگری مـی‌یابد. مرد در مسیر یافتن شـخصیتی به نام «هرمس مارانا» كه تنها به خاطر توجه و جلب اعتماد زن، دست به سرقت‌های بـیشمار ادبـی، از نوشته‌های نویسنده‌ای چون «سیلاس فلانری» زده اسـت، بـا خـوانش داسـتان‌های نـیمه‌تمام و تودرتوی شاخه‌های ادبـیات، درگـیر و همراه می‌شود. مرد در حین سفر مشغول خواندن داستان دیگری است كه توسط گروهی دستگیر می‌شود و از آنـجا بـه اسـتیپ‌های شمالی برده می‌شود.
بخشی از متن اگر شبی از شب های زمستان مسافری
نور را طوری میزان كن كه دیدت را خسته نكند. این كار را فورا بكن. چون به‌محض اینكه گرم خواندن شوی، دیگر امكان حركت برایت نیست. طوری بنشین كه صفحهٔ مقابلت در سایه نیفتد؛ انگار انبوهی حروف سیاه در زمینه‌ای خاكستری، به‌مثال لشكری از موش‌ها. اما خوب مراقب باش تا نور شدید به كتاب نتابد و با انعكاس آن روی سفیدی خام كاغذ، انبوه سایهٔ حروف، مثل تابش نور خورشید جنوب روی نماها، به‌هنگام ظهر، نشود. از همین حالا سعی كن هرچه كه قرار است تو را از خواندن منفك كند، پیش‌بینی كنی. دیگر چه مانده؟ شاش داری؟ این دیگر با خودت است.

دسترسی سریع