به یاد محمد جواد بهروزی شاعر و نویسنده جنوبی كشورمان
در بوشهر چشم به جهان گشود. علوم ابتدایی و متوسطه را در زادگاه خود فراگرفت و به دریافت گواهینامۀ دیپلم توفیق یافت. از آن پس به خدمت فرهنگ درآمد و بهعنوان دبیر دبیرستانهای شیراز به تدریس پرداخت ، سپس برای ادامۀ تحصیل به تهران آمد و در رشتۀ زبان و ادبیات فارسی به دریافت لیسانس نائل شد. از آثار او: "شرارههای عشق"؛ "لغزها"؛ "شهر سبز"؛ "تقویم تاریخی"؛ چیستان در ادبیات فارسی"؛ "راهنمای آثار تاریخی كازرون"؛ "یادبود یاران"؛ "راز باران"؛ "بتخالها"؛ "گلهای شهر سبز"؛ "رمز اعداد در ادبیات فارسی"؛ "غوغای جوانی". در زیر بخشی از یكی از اشعار او را با هم مرور می كنیم :
راه معرفت
چند سرگردان در این دنیای پر غوغا شوی خویش را گم كن به راه دوست تا پیدا شوی
استقامت در ره معشوق خویش از خوی جوی تا پس از طیِّ مراحل محو در دریا شوی
اندكی با ما قدم زن در ره صلح و صفا ای كه میخواهی به راه معرفت بینا شوی
راست خواهی بین جانان تن حجابی بیش نیست تن رها كن تا رها زین قید جانفرسا شوی
جرعهای از دست لیلی نوش از دریای عشق تا چو مجنون روز و شب شوریده و شیدا شوی
آنكه شد دربند دنیا از حقیقت شد رها زشت كن دنیا به چشم خویش تا زیبا شوی
زاهد پیمانه را از قول بهرزوی بگوی عالمی داریم با می، كی حریف ما شو