گفتگوی امیر شهابی با استاد مصطفی خلیلی فر كارشناس شهیر موسیقی
خلیلی فر در این برنامه در مورد این كتاب و دغدغه هایش برای نوشتن این كتاب صحبت كرد.
خلیلی فر در مورد كتاب خود گفت :
كتاب درآمدی بر زیبایی شناسی خنیاهای ایرانی و سرودهای باستانی (از آغاز تا ظهور اسلام) به تاریخ و نقد موسیقی ایران، موسیقی آوازی و شعر اوستایی پیش از اسلام میپردازد و فلسفه و زیباییشناسی موسیقی را تحلیل و بررسی میكند.
دربارۀ كتاب درآمدی بر زیبایی شناسی خنیاهای ایرانی و سرودهای باستانی (از آغاز تا ظهور اسلام):
هدف از نوشتنِ این كتاب زیباییشناسیِ خنیاهای ایرانی و سرودهای باستانی بوده است؛ از آغاز تاریخ تا ظهور اسلام. بنابراین، من آغاز را عصر اسطورهای و عهد كیومرث در نظر گرفته و از آن پس، برخی آثار و نشانههای برجای مانده از روزگار مهریان و مغان و زرتشتیان را به ترتیب در دورههای هخامنشیان و اشكانیان و ساسانیان مورد بررسی قرار داده و تلاش كردم تا جلوههایی از سرواد و سرود را در گاتها و یشتها و همچنین در یادگار زریران و درخت آسوریك و سرودهای مانویان بیابد و نمونههایی از آن را پیش روی شما قرار دهم! در عهدِ ساسانیان و متونِ پهلوی به گواهی تاریخ شعر و موسیقی ایران، رونق و رواجی داشته است و امثال «گیرشمن» هنر ساسانی را آخرین جلوه هنر شرقی قدیم دانستهاند و باورشان این است كه قدمت آن به چهار هزار سال میرسد.
هدف دیگر این كتاب جواب دادن به عبارتی است كه بیان میكند «موسیقی كلامی ایران، یعنی موسیقی ایرانی پیوند خورده به شعر فارسی، محدود و محزون است.». به عقیدۀ خلیلی فر با توجه به زیباییشناسی و بررسی نمونههای مشهور، میتوان این طور مطرح كرد كه این عبارت كه یك فرضیه محسوب میشود از پشتوانه علمی و فلسفی كافی برخوردار نیست. بنابراین خلیلیفر سعی كرده است تا بر مبنای خنیا، زیباییشناسی، ترانه، سرواد و سرود مثالهایی را از راه نقد كاربردی ارزیابی و اثبات كند كه موسیقی كلامی و آوازی ایران درست همچون موسیقی آوازی و كلامی كشورهای دیگر جهان به همان اندازه كه میتواند غمگین باشد میتواند شاد نیز باشد. همین طور درست به همان اندازه كه میتواند محدود باشد میتواند گسترده نیز باشد!
خلیلی فر در این برنامه گفت سعی میكند تا با بررسی نمونهها غمگین یا شاد بودن شعر، غزل آواز، ترانه، وزن شعر و نوع ریتم را نشان دهد و بگوید كه هر یك قادر هستند تا اندازهای در میزان غم و شادی متنهای آهنگین و منظومههای رنگین و غنایی، تأثیرگذار باشند.
كتاب درآمدی بر زیبایی شناسی خنیاهای ایرانی و سرودهای باستانی برای چه كسانی مناسب است؟
این كتاب كه مبتنی بر نظرات زیبایی شناسی كانت است میتواند برای گروههایی چون ادبجویان و هنرپژوهانی كه قصد دارند از ادبیات و هنرِ خنیایی - در ایرانِ باستان - اطلاع داشته باشند و اتنوموزیكولوژیستهایی كه اُسلوب موسیقی كلامی قومهای مختلف را از روزهای اول مراحل شكلگیری آن پیگیری میكنند و محققانی كه دوست دارند با زیباییشناسی منظومههای آیینی كهن - از مهریان تا مانویان - بیشتر آشنا شوند، بسیار مناسب است.
در بخشی از كتاب درآمدی بر زیبایی شناسی خنیاهای ایرانی و سرودهای باستانی میخوانیم:
دانشِ متدلوژی، گُفتار در روش و اُسلوب است؛ و تكیه و تأكیدِ آن بر مطالعۀ نظاممند و بازشناسیِ نظریههاست؛ بنابراین متدُلوژی، نگارنده را ملزم میكند كه تا حدّ امكان به شیوهای دانشگاهی و روشمند پیش برود؛ امّا با توجّه به اینكه شیوههای گوناگونی در روششناسیِ تحقیق مطرح شده و نگارنده نیز باید به یك یا دو روش پایبند باشد؛ و یا بر اساسِ تركیبی از آنها پیش برود، میتوان گفت كه: روشِ او در این پژوهش، تحلیلی است و بر پایۀ نقدِ كاربردی و - تا حدودی هم - متكّی به نظریۀ «آیینِ احساسات» و «زیباییشناسی كانت» است.
همچنین نگارنده - در مسئلۀ روش، اُسلوب یا متدلوژیِ تحقیق - گاه به نقطهنظرهای گادامر، در كتابِ «حقیقت و روش» هم توجّه دارد؛ زیرا گادامر، طرحِ «استقراءِ هنری - غریزیِ» هلمهوتز را - كه استنتاجیست ناخودآگاه و مبتنی بر شرایطِ روانشناختیِ فرد - بیشتر از استقراءِ منطقی قبول دارد؛ چراكه روشِ استقراءِ منطقی بیشتر برای تحقیق در علومِ تجربی مفید است؛ امّا در تحقیقاتِ علومِ انسانی، پژوهشگر باید نوعی حسّ ضرباهنگشناسیِ مبتنی بر تجربیاتِ فردی و بصیرتِ درونیِ خود را نیز مدّ نظر قرار دهد و - علاوهبر اینها - قدرتهای ذهنی و هوش و حافظه و مرجعیتِ دیگران را نیز پشتوانه و بنیانِ معرفتِ خویش قرار دهد... ».
به عنوانِ مثال، منِ نگارنده بهدلیلِ اینكه موضوعِ این پژوهش، زیباییشناسی شعرِ سرود یا ترانه بوده و دانستهام كه - به قولِ بعضیها - شعر، منطقِ خودش را دارد، گاهی بهجای استدلالِ فلسفی، به آوردنِ یك «حُسنِ تعلیل» از شعری، بسنده نمودهام. مثلاً شاعر و روانپزشكِ معاصر گفته است: «بی چشمِ آدمی بر زمین/ چشمه كجا چشمه بود؟/ سنگ كجا سنگ/ صخره كجا صخره بود؟/ رود كجا رود/ روز... كجا روز؟»؛ و من استنباطم این است كه اوّلاً در این نوسرودۀ كوتاه، نكاتی نهفته است كه میتوان با تكیه بر هرمنوتیكِ جدید، بخشی از آن نكات را بهراحتی فرا دست آورد و پیشِ روی مخاطب قرار داد.