گفتگو با دكتر غلامرضا كافی در برنامه كلك خیال انگیز
مدرس ادبیات دانشگاه شیراز معتقد است:در اكثر غزلهای این شاعر میتوان گرایشهای اجتماعی او را یافت و از این نظر، میتوان حافظ را از دیگر شعرای بزرگ تاریخ ادبیات فارسی جدا كرد و ممتاز دانست. گلایه از ریاكاری و زاهدانی كه حرفشان با عملشان یكی نیست، در دیوان دیگر شاعران هم آمده، ولی چه اتفاقی میافتد كه این موضوع به مؤلفه اصلی شعر حافظ تبدیل میشود؟ در واقع، اعتراض به زهد آمیخته با ریا در شعر حافظ بهدلیل بسامد و تكرار زیادش به سبك وی تبدیل شده است.این مفاهیم در شعر حافظ فراوان یافت میشود، مثلاً «می خور كه شیخ و حافظ و مفتی و محتسب/ چون نیك بنگری همه تزویر میكنند». این سؤال پیش میآید كه چرا حافظ به شیخ و مفتی و قاضی و محتسب و ناصح و قاضی و صوفی كه شخصیتهای مثبت اجتماعی هستند، ناسزای شعری میگوید و به هیچ كدام اعتماد ندارد؟ در شعر وی، فراوان هستند افرادی كه مریدان زیادی دارند و انتظار میرود انسانهای پاك و درستی باشند، ولی شبانه به میخانه میروند. حافظ خود را اینگونه توجیه میكند كه وقتی شیخ ما شبها پنهانی به میخانه میرود، شما از من چه انتظاری دارید؟ در غزلی میگوید: «به می سجاده رنگین كن گرت پیر مغان گوید»، این یعنی مرید باید بدون چون و چرا پیرو شیخ خود باشد. اگر من بهعنوان مرید تصمیمگیرنده نیستم، پس چرا از من طلبكار هستید؟ این همان نكته رندانهای است كه حافظ با آن پاسخ محتسبها را میدهد.