هانیبال الخاص (26 خرداد 1309 كرمانشاه، 23 شهریور 1389 كالیفرنیا)، نقاش، منتقد و مدرس هنری، مترجم و نویسنده آشوریتبار اهل ایران بود.
هانیبال الخاص (26 خرداد 1309 كرمانشاه، 23 شهریور 1389 كالیفرنیا)، نقاش، منتقد و مدرس هنری، مترجم و نویسنده آشوریتبار اهل ایران بود.
همین سالهاست كه تب نقاشی قهوهخانه همهگیر میشود، الخاص كه لرزش دست دارد و از جانب جعفر پتگر برای خطهای كج سرزنش میشود شیفتۀ این نوع نقاشی در قهوهخانهها میگردد بعدتر دركارهای چند لتی همان شیوۀ محمد مدبر را در تابلوی كربلا تكرار میكند و میآموزد كه یك بوم لزوما مخصوص یك فضای مجرد یا یك موضوع نیست بلكه همچون صحنهای از یك زندگی میتواند به موضوعات گوناگون بپردازد. پركاری از مهمترین توصیههای او بود و چون هركسی كه كار زیاد میكند، ناپختههای زیادی هم داشت تاكید را بر تسلط ترجیح میداد تاكید را تكرار میكرد و از تكرار، چیزهایی میساخت مكرر.
پس از پنجاه سال آموزش طراحی به علت لرزش دست نمیتوانست انگشتان یك دست را ترسیم كند و خط را كج میكشید، اگر كه این همه سماجت و شهامت در او نبود آن دستهای لرزان هیچ نمیتوانست نقاشی كند. در سرتاسر عمر این لرزش دست را شاگردان او تكنیكی از او دانستند. الخاص در تمام نیمقرنی كه نقاشی میكرد دچار یك ساختار روایتی بود كه وجوه نقاشی قهوهخانه تلقی میشد. از كلاسهای پتگر كه درآمد دچار نگاه عوامگرایانه به هستی بود و میخواست ایدئولوژیك بیاندیشد. هرجا و هركجا كه دیواری سفید بود سیاه میشد.
در چهارده سالگی برای اولین بار توسط جوانی به نام آلكسی گیورگیز كه نقاشی را در روسیه فرا گرفته بود، با رنگ و روغن آشنا شد. هانیبال با اشتیاق به نزد او میرفت و پالت (تختهرنگ) او را پاك میكرد. رنگها را برایش میچید و به نقاشیهایش نگاه میكرد؛ و به گفته خودش «گاهی هم كاغذ و رنگ به من میداد و میگفت نقاشی كن.»
تقریبا بهجز سالهای سفر هر ساله در ایران نمایشگاه برگزار میكرد اما هیچ كتابی كاتالوگی از آثار او تاهنوز در دسترس نیست، اوایل دهۀ 30، در حالی كه 21 سال دارد به آمریكا میرود و در نیویورك در شرایطی كه میبایست تحت تاثیر جكسون پولاك قرار بگیرد، شیفتۀ ریورا شد و هشت سال بعد كه به ایران بازگشت دیگر هنرمندان مدرن او را تنهایی در یك بنبست نمیدیدند مناره بود، مسجد بود، راه بود، فرهنگ شده بود.
سپس هانیبال به هنرستان تجسمی پسران میرود و تعلیم میدهد و حین تعلیم جایی برای عرضۀ آثارش نیست گالری گیلگمش را در سال 1340 به قصد نمایش آثار خود و دوستان جوان تاسیس میكند كه سفر مجدد به آمریكا در سال 1342 منجر به تعطیلی این گالری میشود شش سال زندگی در این كشور او را به اندازۀ كافی از فضای تهران و هنر جدید ایران دور كرده است.
در سال 1348 به سفارش میرفندرسكی به دانشكدۀ هنرهای زیبای دانشگاه تهران دعوت میشود و با همسر آمریكایی خود به ایران میآید از همین سال وجهۀ معلمی او بر وجوه نقاشی و طراحی غلبه میكند آن فضاهای مذهبی جای خود را به چهرۀ شاعران در بومها داده است.
چندماه پس از بازگشت با تشكیل یك نمایشگاه در گالری سیحون در سال 1349 هانیبال الخاص جدید را معرفی میكند این نمایشگاه مربوط به تصویرسازی از جكهای زشت بود. پس از این نمایشگاه او به كلی تغییر كرد. حرفهایش صریح و بیپروا و نقدهایش مستقیم و بدون ملاحظه بود. اوج این مساله مربوط به زمانی است كه در روزنامۀ كیهان نقد مینوشت و شخصیت او برای كسانی كه جلالآلاحمد را دیدهاند هانیبال یادآور جلال بوده است. هانیبال همچون جلالآل احمد تعهد را واكاوی در خویشتن میدانست. در دهۀ 50 است كه تكنیك او گروهی را روانۀ راه او كرد. اكسپرسیونیسم را با سوررئالیسم و كوبیسم قاطی میكرد و این هرچند شاگال را به یاد میآورد اما سبك خاص الخاصیسم نیز بود. تمام شاگردان او در دهۀ 50 نقاشان متعهد دهۀ 60 شدهاند اما این دهه دیگر خود او در ایران نبود ولی هنوز تاثیر او در ایران به جای مانده بود.
بعدها او نقاشی را به صورت جدی نزد استاد جعفر پتگر دنبال كرد. وی دو سال و نیم در كلاس پتگر آموزش كلاسیك نقاشی دید و سپس به آمریكا رفت. او در آنجا مشغول تحصیل در رشته طب شد، اما این رشته رها كرد و ابتدا فلسفه و سپس نقاشی خواند و در رشته ایلستراسیون (تصویرسازی) لیسانس و فوق لیسانس گرفت. در سال 1956 میلادی لیسانس هنرهای تجسمی و در سال 1958 فوق لیسانس همین رشته را از مؤسسه هنر شیكاگو (ایلینوی) گرفت.
از همان آغاز كار، هانیبال احساس كرد كه انسان برای او از هر موضوع دیگری جالبتر است: «خیلی دوست داشتم به قیافه و نگاه آدمها فكر كنم و عمق عواطف، اندوه، تكبر، خودخواهی، مهربانی آنها را دریابم.» و همچنین او گفته بود:
«در دانشگاه، از كلاس كشیدن اندام انسانها لذت میبردم. بیشتر دوست داشتم بروم در كلاسهای مدل زنده، نقاشی كنم. در همان كلاس بود كه برای اولین بار كارهای ذهنی كردم. آن كار ذهنی پر از صورتهای آدم بود. تخیلات بیشتر روی كارهایی بود كه در آن اندام انسان و چهره انسان بود، ولی اولین باری كه در كارهایم موضوعی را نگه داشتم و تكرارش كردم و بعدها به صورت امضاء كارهای من شد، وفور آدم بود.»
هانیبال الخاص جزو افرادی است كه تاثیر بسیاری بر هنر نقاشی ایران و همینطور هنر انقلاب ایران گذاشته است. بسیاری از استادان نقاش امروزی شاگردان بیواسطه یا با واسطۀ او هستند. او با ادبیات و فرهنگ بومی خود آشنا بود و آثارش برگرفته از این بهرههای فرهنگی و بومی بود.