شاعرانه با اشعار امیر خسرو دهلوی
از تو بر خاطر مرا آزار نیست
بی تو در ملك جهانم كار نیست
گر به جای من ترا عشاق هست
جز تو در عالم مرا دلدار نیست
تا نخواهی صحبت اغیار نیست
ور به جان جویی وصال یار نیست
فتنه انگیزی، بلاجویی و كژ
در جهان چون آن بت عیار نیست
در سرا بستان فردوس برین
مثل رویت یك گل بی خار نیست
در همه بازار صرافان عشق
همچو روی زرد من دینار نیست
چون لبش از مصر شكر برنخاست
چون دو زلفش مشك در تاتار نیست
چشم او را گفتم، ای خونخوار مست
در جهانی مستی چو تو خونخوار نیست
گفت ترك مست چون خنجر كشید
جز بلاانگیزی او را كار نیست
چند بار هجر بر جانم تهی
بر درش چون عاشقان را بار نیست
ای دل بیچاره، یك چندی بساز
طاقتم هر بار بود، این بار نیست
غم بر احوال جهان تا كی خوری
خسروا، گر مر ترا غمخوار نیست