موسیقی فولكلور یا موسیقی بومی، شكلی از موسیقی سنتی است كه ریشه در آداب و رسوم یك قوم دارد.
موسیقی فولكلور یا موسیقی بومی یا موسیقی محلی (Folk Music)، شكلی از موسیقی سنتی است كه ریشه در آداب و رسوم یك قوم یا ناحیه دارد و سینه به سینه، به نسلهای بعدی میرسد و به همین دلیل است كه در ایران، به این نوع از موسیقی، موسیقی محلی هم گفته میشود.
موسیقی فولكلور در ایران، از اهمیت و جایگاه ویژهای برخوردار است چراكه از دیرباز، اقوام مختلفی چون ترك، كُرد، تركمن و... ترانهها و ملودیهای متفاوتی از خود به جای گذاشته و جزء جدایی ناپذیر فرهنگ این مرز و بوم شده اند كه از آن جمله میتوان به قطعههای «نوایی»، «الله مزار» و... اشاره كرد. اما پرسشهایی كه در خصوص این نوع از موسیقی مطرح میشود، این است كه آیا امروز، موسیقی فولكلور به همان شكل اصیل خود مورد استفاده قرار میگیرد؟ نسل جوان تا چه اندازه با آن آشنایی دارند؟ و چگونه میتوان این نوع از موسیقی را بیش از پیش، زنده و ذائقه موسیقایی مخاطبان جوان را به آن نزدیك كرد؟ از این رو، گفت و گویی با پویا سرایی، آهنگساز، نوازنده، مدرس دانشگاه و پژوهشگر انجام داده ایم كه در ادامه میخوانید:
در رابطه با شرایط فعلی موسیقی فولكلور یا محلی توضیح دهید.
سال هاست كه هرچه شرایط زندگی ما به سمت شِبه ماشینی شدن میرود، هنر قومی در حال كمرنگ شدن است و در این میان، گونه دیگری در موسیقی دارد جای خودش را باز میكند كه دیگر به شكل هنر نیست و درحقیقت، به صورت كالای صِرف تجاری و مصرفی است كه فقط پُر شدن سالنها در آن اهمیت دارد. از طرف دیگر، توجه به سلیقه عامه مردم كه در بسیاری از مواقع، شاید با ذوق هنرهای خاص قومی مطابقت نداشته باشد باعث میشود كه این نوع هنرها به سمت فراموشی یا حذف شدن بروند. این در حالی است كه از سوی قوم شناس ها، ما اقوام مختلفی داریم كه عبارتند از: پارسیان، آذری ها، كُردها، گیلك و مازنی ها، لرها، تركمن و ایل قشقایی، عربهای ایرانی، بلوچها كه هر یك از آنها زبان، سنن، هنر و موسیقی خاص خود را دارند كه با دیگری متفاوت است. اما باید به این موضوع توجه كرد كه در اغلب مواقع، اگر بخواهیم از موسیقی مربوط به هر قومی در كارها استفاده كنیم كه همه فهم باشد، انجام پذیر و شدنی نیست.
در خصوص استفاده از فرم جدید موسیقی فولكلور در برخی از آثار موسیقایی بفرمایید.
در سالهای اخیر، كارهایی در این خصوص انجام شده است كه میتوان به موسیقی تیتراژ سریال پایتخت اشاره كرد و همچنین كارهای دیگری كه در آن ها، دست روی هنرهایی از قومهای ایرانی گذاشته شده است كه تا حدّ زیادی، از لحاظ زبان و ساختارهای زیبایی شناختی به شكل هنر و منش كلاسیك ما شباهت دارند. به طور مثال؛ شاید برخی از شكلهای هنری در موسیقی كُردی، لری و... تا حدی شبیه به موسیقی شمال یا شرق خراسان و... باشند كه بتوانیم آنها را در یك اثر هنری یا كنسرت ببینیم و اتفاقاً مورد قبول هم واقع شوند. اما شاید سبكهای موسیقایی در شكل اصیل خود چنین نباشند و دلیل آن هم این است كه سمت و سو و تولید هنر، دارد به صورتی پیش میرود كه دیگر كسی به آن شكل، خریدار آثار هنری در قالب كاملاً اصیل شان نیست و اگر هم باشد به صورت گزینشی از هنر اقوام است. نكتهای كه علاوه بر این، باید به آن اشاره كنم سن بالای اغلب اساتید هنر اقوام است كه روز به روز بالاتر میرود؛ به طوری كه متأسفانه، ممكن است خیلی از آنها در میان ما نباشند و یا اگر هم در قید حیات هستند، سن بالایی داشته باشند كه همه اینها دست به دست هم میدهند تا هنر قومی ما كمرنگتر شود.
برای زنده نگه داشتن موسیقی فولكلور چه اقدامهایی باید انجام داد؟
در بسیاری از مواقع، این نوع موسیقی میتواند نه به شكل اصیل خود بلكه به عنوان یك تِم یا متریال خام موسیقایی، دستمایه بسیاری از آثاری شود كه شكل جدیدی دارند. مثلاً قطعه «الله مزار» از آقای علیرضا قربانی كه در حال حاضر، جزء قطعههای ثابت در مجموعه كنسرتهای فعلی شان است كه درواقع، این قطعه مربوط به شمال شرق كشور است و از لحاظ زبان، درونمایه و فرم برای مخاطب، قابل فهم است كه البته فقط به عنوان دستمایه، موتیف و مصالح خام هنری به كار رفته و روی اثر، تنظیم الكترونیك هم انجام شده است.
از دیگر آثاری كه در این سبك كار شده است میتوان به «بومی وار» از ثمین باغچه بان اشاره كرد كه براساس تِم كُردی است. البته در سالهای اخیر، از این تیپ آثار، بسیار داشته ایم و همینها به عنوان ظرفهایی هستند كه اجازه حیات به موسیقی فولكلور را میدهند كه به صورت تم یا ایده هنری در یك ظرف دیگر (مثل همراه شدن با موسیقی الكترونیك یا استفاده در موسیقی فیلم، تئاتر و...) و نه به شكل اصیل خود به كار برود و به همین دلیل، اگر بخواهیم رگ حیاتی برای این نوع هنر قائل شویم شاید در این شكل و قالب باشد نه به شكل قدیمی و اصیل خود كه به طور مثال، یك نوازنده عزیز دوتار روی صحنه اجرا میكرد.
دستگاههای مربوطه، اقدامهای مناسبی برای زنده نگه داشتن و معرفی هرچه بیشتر موسیقی فولكلور انجام داده اند؟
واقعیت این است كه باید پاسخ مثبت و منفی داد. وزارت ارشاد به ویژه اموربین الملل، هر سال تلاش میكند هنرمندان قومی فعال در كشورهای دیگر را به ایران دعوت كرده تا در جشنوارههایی مثل فجر و... شركت كنند و در مقابل، هنرمندان ما نیز برای اجرای كنسرت به كشورهای دیگر میروند؛ به طوری كه از نوازندههای موسیقی نواحی كشور هم در رویداد اكسپو دوبی حضور داشتند. اما اگر بخواهیم ببینیم كه آیا كارها در سطح كلان و بین الملل اثرگذار بوده اند؟ باید بگوییم خیر. با وجود این كه هر سال برای این منظور، تلاش شده و بودجههایی نیز صرف میشود و هنرمندان كشور هم در این عرصهها شركت میكنند، ولی كم پیش میآید كه هر یك از هنرمندان عزیزمان در هنر قومی با وجود تواناییهایی كه دارند، بتوانند درخشش زیادی داشته باشند. البته در این سال ها، نمونههای درخشانی مثل حاج قربان در حوزه موسیقی فولكلور و استادان، آقایان حسین علیزاده و كیهان كلهر در حوزه موسیقی اصیل ایران را داشته ایم كه به ترتیب با سازهای دوتار، سه تار و تار و همچنین كمانچه خود موردتوجه قرار گرفتند و موفق عمل كرده اند.
چه باید كرد تا نسل جوان بتوانند با موسیقی فولكلور عجین شوند؟
باید موسیقی فولكلور را به عنوان یك تم و یا ایده خام موسیقایی در نظر گرفت و به آن شكل جدیدی داد كه بسیاری از هنرمندان، این كار را انجام داده اند؛ به طوری كه حتی در موسیقی پاپ هم شاهد آن هستیم كه از آن جمله میتوان به برخی از كارهای آقای محسن چاووشی اشاره كرد كه تحت تأثیر موسیقی قومی غرب و جنوب كشور بوده و بدنبال آن، كارهای دیگری نیز داریم كه از لحاظ ریتم، ملودی و فرم تحت تأثیر موسیقی قومی خاصی بوده اند و اتفاقاً بسیار هیت شده و مورد توجه قرار گرفته اند كه این موضوع نشان میدهد اگر این نوع موسیقیها در پوشش و ژانر هنری جدیدی به كار بروند، هم میتوانند خاص باشند و هم این كه با استقبال مخاطبان روبرو شوند. بنابراین، باید نگاه و حمایت ویژهای به موسیقی فولكلور داشت كه فراتر از جشنواره و مسائل تكلیف گونه باشد چراكه ما دارای اقوام اصیل در كشور هستیم و میتوانیم به عالیترین شكل ممكن از آنها برای اعتلای فرهنگ و هنر كشور استفاده كنیم.