معرفی و بررسی رمان « جمشیدخان، عمویم؛ كه باد همیشه او را با خود می برد» در رادیو فرهنگ

رمان « جمشیدخان، عمویم؛ كه باد همیشه او را با خود می برد» اثر پركارترین و پرتیراژترین نویسنده كُرد «بختیاری علی» و ترجمه « مریوان حلبچه ای» در برنامه «كتابستان» رادیو فرهنگ معرفی و بررسی شد.

1401/01/21
|
00:15

«رمان جمشیدخان عمویم كه باد همیشه او را با خود می‌برد» نوشته «بختیار علی» توانسته جوایز بسیاری چون؛
جایزه‌ی موسسه فرهنگی هنری اندیشه
جایزه‌ی زین احمد هردی
جایزه‌ی وزارت فرهنگ كردستان
جایزه‌ی شیركو بیكس را كسب كند، كه شیركو بیكس، شاعر بزرگ كُرد درباره «بختیار علی» گفته است:
صدسال یكبار كسی چون او به دنیا می‌آید. بختیار علی دنیای تازه‌ای وارد ادبیات كردی كرد. او به تنهایی كار چندین نویسنده را انجام می‌دهد.
در این رمان، سالارخان داستان زندگی عمویش یعنی جمشیدخان را روایت می‌كند. سالارخان كسی بود كه در بیشتر مراحل زندگی جمشیدخان همراه او بود و به خوبی از سختی‌ها و خوشی‌های زندگی او آگاه بود.
جمشیدخان اما، در 17 سالگی به دلیل داشتن افكار كمونیستی توسط بعثی‌ها دستگیر و راهی زندان می‌شود. در زندان او را بسیار شكنجه و آزار می‌دهد اما جمشیدخان هیچ چیزی را فاش نمی‌كند. بنابراین بعثی‌ها شكنجه‌ را ادامه می‌دهند و در نتیجه آن توانایی جسمی جمشیدخان از بین می‌رود و او آنقدر وزن از دست می‌دهد كه باد می‌تواند او را مانند یك تكه كاه جابه‌جا كند. هر بار هم كه باد جمشیدخان را با خود می‌برد یك تحول و دگرگونی در جمشیدخان ایجاد می‌شود و او قسمتی از حافظه‌اش را از دست می‌دهد.
بعدها هم بسیاری از دفعات هر بار كه باد او را می‌برد، با سقوط بر سطح زمین، دگرگونی بزرگی در او به وجود می‌آید و رویایی ژرف و دیوانه‌وار در درونش شكل می‌گیرد.
در ادامه، عفو عمومی برای زندانیان صادر می‌شود و زمانی كه می‌خواهند جمشیدخان را نیز عفو كنند جنگ ایران و عراق شروع می‌شود و بعثی‌ها كه به توانایی جمشیدخان پی برده بودند، تصمیم می‌گیرند از او به عنوان پهباد جاسوسی استفاده كنند. در این میان هم سالارخان و اسماعیل وظیفه نگهبانی از جمشیدخان را به عهده گرفته‌اند. كار آن‌ها این بود كه در روزهایی كه باد شدت می‌گرفت، جمشید را با ریسمان به خود ببندند تا مبادا باد او را با خودش ببرد. اگر هم جمشید قصد پرواز داشت، باید با طناب او را از زمین كنترل می‌كردند.

دسترسی سریع