گر چه ماه رمضان است بیاور جامی...

غزل شماره 467 حافظ

1401/01/17
|
10:04

زان می عشق كز او پخته شود هر خامی

گر چه ماه رمضان است بیاور جامی

روزها رفت كه دست من مسكین نگرفت

زلف شمشادقدی ساعد سیم اندامی

روزه هر چند كه مهمان عزیز است ای دل

صحبتش موهبتی دان و شدن انعامی

مرغ زیرك به در خانقه اكنون نپرد

كه نهاده‌ست به هر مجلس وعظی دامی

گله از زاهد بدخو نكنم رسم این است

كه چو صبحی بدمد در پی اش افتد شامی

یار من چون بخرامد به تماشای چمن

برسانش ز من ای پیك صبا پیغامی

آن حریفی كه شب و روز می صاف كشد

بود آیا كه كند یاد ز دردآشامی

حافظا گر ندهد داد دلت آصف عهد

كام دشوار به دست آوری از خودكامی

دسترسی سریع